مهندس مهدی بازرگان

گاه شماری تاریخ مبارزات مردم، از شهریور ۱۳۲۰ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به روایت مهندس مهدی بازرگان

این گاه‌شماری ، ابتدا سال به سال است و به تدریج با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب و شتاب گرفتن جریانها ماه به ماه گشته در ماههای آخر روزشماری می‌شود تا وقایع و اقدامات مورد اشاره جنبه کاملاً عام و همنواخت نداشته باشد . بسیاری ازاین وقایع، ارتباط خاص با سوابق و خدمات نهضت آزادی ایران پیدا می‌کند.

کد خبر : 1887
تاریخ انتشار : چهارشنبه 16 بهمن 1398 - 12:55

الف) از حمله متفقین به ایران تا ملی شدن نفت و کودتای ٢٨ مرداد ٣٢

 ١٣١٩ـ کانون اسلام، اولین مرکز آموزشهای آزاد اسلامی اجتماعی جدید که دانشجویان و دانش‌آموزان و آقای سیدمحمود طالقانی می‌آمدند و مجله‌ای به نام دانش‌آموز منتشر می‌کرد، همزمان با اولین مجلس تفسیر قرآن ایشان در مسجد منشور السلطان و آغاز آشنایی و همکاری بنده با آن مرحوم.

۱۳۲۰/۶/۳- حمله انگلیسی‌ها از جنوب و شوروی از شمال برای اشغال نظامی کشور به منظور استفاده ارتباطی سه جانبه علیه آلمان.

۱۳۲۰/۷/۷- تأسیس حزب توده ایران با تبلیغات و تشکیلات منظم و موثر در روشنفکران و کارگران و کشاورزان و تصرف مناطقی در شمال و در آذربایجان.

١٣٢٠ـ تأسیس جامعه اسلامی متشکل از بعضی متدینین خیر بازار و ادارات برای فعالیت‌های اسلامی فرهنگی و خیریه و سیاسی و به دنبال اجتماع و فعالیتهای زمان رضاشاه از سال ١٣٠٣ با همکاری امثال حاجی سید ابوالحسن طالقانی و آقای شیخ علی مدرس.

١٣٢١ـ تأسیس کانون مهندسین ایران. اولین تشکیلات اجتماعی غیرسیاسی تخصص‌یافتگان برگشته از اروپا با افکار و اهداف ملی.

١٣٢١ـ اعتصاب مهندسین. اعتصابی که شعار آن «کار به دست کاردان» و به قصد وارد کردن نسل جوان تخصص یافته در مشاغل و مدیریت مملکت بوده و دامنه آن به استادان دانشگاه تهران و کارمندان وزارتخانه‌ها کشیده شده به پیروزی یک انقلاب اداری منتهی شد.

١٣٢١ـ انجمن تبلیغات اسلامی به ابتکار و مدیریت فعالانه آقای دکتر عطاءالله شهاب‌پور به سبک تازه جالب. که از ١٣١۵ مقدمات آن پایه‌گذاری شده بوده است.

١٣٢١ـ تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان. اولین حرکت اسلامی اجتماعی آزاد روشنفکران که تاثیر و دامنه فوق‌العاده در ایران و خارج ایران پیدا کرد.

١٣٢٢ـ تأسیس حزب ایران.

١٣٢٣ـ اولین اعلامیه آقای خمینی خطاب به علما و دعوت به قیام علیه مفاسد اجتماعی و دینی (جمادی‌الاول ١٣۶٣)‌

١٣٢٣ـ نهضت خداپرستان سوسیالیست. اولین اجتماع سیاسی اسلامی جوانان روشنفکر مسلمان که آقایان مهندس آشتیانی و مرحوم محمد نخشب از پایه‌گذاران آن بودتد در سال ١٣٢٨ مرحوم نخشب همراه با عده‌ای از اعضای نهضت، فعالیت علنی آغاز و روانه حزب ایران شدند و در سال ٢٩ پس از خروج از حزب ایران تبدیل به جمعیت آزادی مردم ایران و در سال ٣٢ عنوان حزب مردم ایران را اختیار کرد.



۲۸/۸/۱ـ انتخابات دوره شانزدهم مجلس، تحصن در دربار برای گرفتن آزادی انتخابات و تشکیل جبهه ملی ایران به رهبری مرحوم دکتر مصدق.

۲۹/۱۲/۱۶ـ قتل رزم‌آراء به دست شهید استاد خلیل طهماسبی از پیروان شهید نواب صفوی

۲۹/۱۲/۲۹ـ تصویب قانون ملی شدن نفت

٨ اردیبشهت ١٣٣٠ـ نخست‌وزیری دکتر مصدق

خرداد١٣٣٠ـ اعزام هیئت خلع ید از شرکت‌ سابق نفت به خوزستان و انجام آن (تا شهریور ١٣٣٠)

۳۱/۴/۳۰- واقعه سی تیر و شکست دولت قوام السلطنه و شاه

۳۱/۱۲/۹- توطئه کودتا علیه دولت دکتر مصدق به شکل خروج شاه از ایران و حمله به منزل دکتر مصدق توسط اوباش به سرکردگی شعبان جعفری معروف به بی‌مخ.

۳۲/۵/۲۸- کودتای آمریکائی- انگلیسی- درباری ٢٨ مرداد برای سقوط دولت ملی مصدق، بازگشت و حکومت مطلقه شاه نخست‌وزیری زاهدی، عقد قرارداد کنسرسیوم سرکوبی جبهه ملی و قلع و قمع حزب توده



ب) دوران اختناق شدید تا نهضت روحانیت و مبارزه مسلحانه

١٣٣٢ـ تأسیس نهضت مقاومت ملی ایران به منظور

 ١) اعلام غیرملی بودن کودتا و اثبات وفاداری ملت به مصدق

٢) احیاء و ادامه مبارزه علیه شاه و آمریکا برای پیروزی یا رسوا کردن

٣) توحید و تشکل ملیون و مسلمانان توأم با تدوین برنامه و ایدئولوژی. دوران نهضت مقاومت تا ١٣٢٩

اسفند ١٣٣٢ـ انتخابات دوره هجدهم مجلس در محیط اختناق و آزار- نامه اعتراضیه نهضت مقاومت با امضاهای شخصی برای آزادی انتخابات

۳۲/۹/۱۶- تظاهرات در دانشکده فنی علیه مسافرت نیکسون و شهادت سه تن از دانشجویان

١٣٣٣ـ سرکوبی شدید حزب توده و تشکیلات آن از طرف دولت کودتا و فرمانداری نظامی با شروع از شاخه نظامی آن.



ادامه شدت تا ١٣٣٨

١٣٣٣ـ نامه سرگشاده به مجلسین در اعتراض به قرارداد کنسیرسیوم به ابتکار مرحوم دکتر معظمی با امضای حدود ٧٠ نفراز رجال سباسی،‌دانشگاهی، بازاری، روحانی و اداری که مواجه با عکس‌العمل شدید دولت بعد از امضای قرارداد، از طریق اخراج امضا‌کنندگان از مشاغل اداری و دانشگاهی مربوطه و تضییق‌های بانکی و اقتصادی برای امضاکنندگان بازاری. (١٢ نفر استادان کمیته دانشگاه نهضت مقاوت ملی).

ـ وعده آزادی انتخابات از طرف دولت به منظور تخفیف فشارها و رو آوردن به ملیون غیرمصدقی به توصیه آمریکایی‌ها.

١٣٣۵ـ تأسیس «متاع» (مکتب تربیتی اجتماعی عملی) که منشا و موسس بسیاری از نهاهای اسلامی اجتماعی و زیربنایی سیاسی گردید.

١٣٣۶ـ تأسیس انجمن اسلامی مهندسین و به دنبال آن انجمن اسلامی پزشکان که ادامه یافتند و انجمن اسلامی معلمین.

١٣٣٨ـ تأسیس شرکت انتشار پایه‌گذار انتشارات اسلامی اجتماعی علمی آزاد به سبک جدید که تأسی و تأثیر وسیع یافت.

۳۹/۴/۳۰- تأسیس جبهه ملی دوم به ابتکار افرادی از نهضت مقاومت ملی با دعوت از رجال و رهبران زمان مصدق، ابتدا به منظور شرکت در انتخابات مجلس شورای ملی.

زمستان ١٣٣٩ـ تحصن رهبران جبهه ملی در مجلس سنا و اعتصاب دانشجویان دانشگاه برای اعتراض و خواستاری آزادی انتخابات که به صورت حبس آنان درآمد.


۴۰/۲/۲۵- تأسیس نهضت آزادی ایران به‌عنوان یکی از گروه‌های عضو جبهه ملی ایران بنا به وظیفه اسلامی، با ایدئولوژی اسلامی و صراحت ضداستبدادی و ضداستیلای خارجی

 ۴۰/۱۱/۱- حمله فجیع کماندوهای فرمانداری نظامی به دانشگاه تهران

 ۴١ـ اعلامیه نهضت آزادی برای توضیح موضع علماء نسبت به مبارزه و بیان خط صحیح آن

 ۴۱/۱۱/۳- صدور بیانیه تحلیلی نهضت آزادی ایران تحت عنوان انقلاب شاهانه (!) و افشاء مقاصد سلطه‌طلبانه صهیونیست‌ها و آمریکا در همکاری با شاه و پیشگوئی عواقب خیانت‌بار و نابودی کشاورزی و استقلال ایران.

نیمه دوم ١٣۴١ـ نهضت روحانیت در قم و تهران ابتدا علیه شرکت زنان در انتخابات انجمن‌های ایالتی و ولایتی و علیه اصلاحات ارضی که بعداً تحول و تشعب در جهت مبارزه حاد علیه شاه و نفوذ آمریکائی‌ها در امور ایران به رهبری آیت ‌الله خمینی پیدا کرد.

زمستان ١٣۴١ـ اولین آشنایی و ملاقات با آیت ‌الله خمینی در قم به اتفاق آقای دکتر سحابی.

۴۱/۱۱/۴- به زندان انداختن وسیع رهبران و فعالین جبهه ملی و نهضت آزادی و عده‌ای از دانشجویان و بازاریان برای اختناق و ارعاب قبل از رفراندوم انقلاب شاه و انتخابات مجلس

۴۱/۱۱/۶- رفراندوم ۶ ماده‌ای کذائی شاه که بعداً عنوان انقلاب شاه و مردم روی آن گذاردند و به تدریج تا ١٣ ماده افزایش یافت.


١٣۴٢ـ تشکیل جمعیت هیئت‌های مؤتلفه اسلامی در همکاری با روحانیت مبارز مخصوصاً آیه‌الله خمینی و ترور منصور (۴۳/۱۱/۱)

۴۲/۱/۲- حمله به مدرسه فیضیه قم توسط کماندوهای شاه.

۴۲/۳/۱۵- قیام معروف ١۵ خرداد در روز دوازدهم محرم و شهادت انفعالی و مظلومانه چندین هزار نفر از مردم بازار و محلات تهران و شهرستانها و روستاها.



١٣۴٢ـ تأسیس نهضت آزادی خارج کشور و فعالیتهای اسلامی ـ سیاسی دانشجویان آمریکا و اروپا به رهبری دکتر مصطفی چمران، دکتر ابراهیم یزدی و دکتر علی شریعتی.

١٣۴٢ـ محاکمه سران نهضت آزادی در دادگاه نظامی و محکومیت‌های ١ تا ١٠ سال مقارن با آزاد کردن تدریجی زندانیان جبهه ملی.



۴۳/۸/۱۲- تبعید آیت ‌الله خمینی به ترکیه پس از زندان ایران

١٣۴٣ـ تأسیس حزب ملل اسلامی با مرامنامه تشکیل حکومت اسلامی و مقدمات مبارزه مسلحانه که به زودی در تاریخ بهمن ١٣۴٣ کشف و دستگیر شدند.

١٣۴٧ـ آغاز فعالیتهای مذهبی ـ فرهنگی جوانان با رنگ انقلابی در سایه حسینیه ارشاد و سخنرانی‌ها و مکتب دکتر علی شریعتی.

١٣۴٩ـ آغاز عملیات مسلحانه منظم چریکهای فدائی خلق (گروه سیاهکل) به دنبال اقدامات پراکنده گروه‌های مخفی مارکسیستی که از سال ١٣۴٣ شروع گردیده بود و معمولاً دستگیر و زندانی می‌شدند.

شهریور١٣۵٠ـ دستگیری وسیع اعضاء سازمان مجاهدین خلق و شروع عملیات مسلحانه آنان که مواجه با سرکوبی شدید و شکنجه و اعدام می‌‌گردید و علیرغم افکار التقاطی چون زمینه اسلامی و شور ایمانی قوی داشتند تاثیر و توسعه قابل توجهی در افکار عمومی و در جلب همکاری روحانیون مبارز و متدینین بازار پیدا کردند.


ج) از حقوق بشر کارتر تا پیروزی انقلاب

١٣۵۵ـ اعلام حقوق بشر و فشار بر دولت برای باز کردن سوپاپ‌ها ـ فتح باب جدید ـ امکان پخش نسبتاً وسیع و آزاد اعلامیه‌های آقای خمینی. مختصر آزادی در منابر و مجامع ـ نامه‌های شجاعانه دکتر حاج سیدجوادی علیه دولت و درباریان در سالهای ۵۵ و ۵۶. آغاز اجتماعات خانگی و سازماندهی مبارزین قدیم.

فروردین ١٣۵۶ـ پایه‌گذاری و فکر تأسیس «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» در استفاده از رقابت ابرقدرت‌ها، بنا به پیشنهاد آقای فتح الله بنی‌صدر در دعوتی که آقای فولادی از سرشناسان مبارزات ملی و اسلامی کرده بود.

تیر ۵۶ـ بزرگداشت دکتر شریعتی در مجلس فاتحه پدر آقای معادیخواه در مسجد ارک

۵۶- مجلس ختم حاجی سیدمصطفی خمینی که با دعوت مشترک ملیون و مسلمان‌ها و روحانیون علیرغم ناراحتی شدید پلیس منعقد گردیده و مسجد ارک در عمر چندین ساله چنین جمعیتی را به خود ندیده بود و واعظ مجلس (دکتر فریدون روحانی) با سوءاستفاده از منبر علت استقبال بی‌سابقه مردم را صرفاً علاقمندی به روحانیت اعلام داشت (در حالی که دو سه هفته قبل برای شخصیت همطرازی که فاقد جنبه مبارزاتی علیه شاه بود مجلس تذکری گذارده بودند و یک دهم آن جمعیت حاضر نشده بود.)

۵۶/۴/۲۹ـ اعتراض علنی به ده سال محکومیت آقای طالقانی در اعلامیه بازرگان به‌عنوان مراجع تقلید و علمای عظام و در نامه مورخ ٣٠/۴/۵۶ آقای دکتر سحابی به‌عنوان دادسرای نظامی

۵۶/۵/۱۶ـ سقوط دولت هویدا بعد از سیزده سال و نخست‌وزیری دکتر آموزگار

شهریور ۵۶ـ اجتماع عظیم و سخنرانی‌های بی‌سابقه اسلامی ـ سیاسی ماه رمضان در مسجد قبا به دعوت مرحوم مفتح (سخنرانان آقایان دکتر توسلی، ‌دکتر پیمان، دکتر سامی، دکتر توانائیان‌فر، مهندس بازرگان با عنوان آفات توحید، دکتر سحابی، جواد حجتی کرمانی، شیخ علی آقا تهرانی.)



شب های شعر گوته


شهریور ۵۶ـ برگزاری نماز عید فطر در زمین قیطریه به امامت آیت‌الله سیدابوالفضل زنجانی با پیشنهاد و همکاری آقایان مهندس صباغیان ـ حاجی تقی حاج‌ترخانی ـ حاج مانیان ـ تهرانچی ـ حاج مهدی عراقی

آبان ۵۶ـ نامه تاریخی اعتراض و اتخاذ موضع علیه شاه که از طرف نهضت به منظور امضای دسته‌جمعی شخصیت‌های ملی و اسلامی مبارز تهیه شده بود ولی با سه امضا ارسال و توزیع شد (آقایان دکتر بختیار، دکتر سنجابی، داریوش فروهر.)

آذر ۵۶- آغاز اقدامات آشکار و برنامه‌ریزی شده جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر در محل استیجاری (مکاتبه با مراکز بین‌المللی، مصاحبه‌ها، عضوگیری، نامه‌پراکنی، نشریات، ملاقاتها، دفاع از زندانیان، فشار بر دولت.)

۵۶/۷/۱۵ـ تظاهرات گروههای اسلامی و ملی درصحن حضرت عبدالعظیم و راهپیمایی جوانان در حمایت از زندانیان و تجلیل از آقای خمینی.

۵۶/۸/۱۱ـ انتشار اولین اعلامیه دسته‌جمعی ملیون و روشنفکران شامل درخواستهای همگانی (اجرای قانون اساسی ـ رعایت آزادیها ـ آزادی زندانیان سیاسی و تبعیدیها ـ الغای حزب رستاخیز ـ آزادی مطبوعات ـ انحلال مجلسین ـ انحلال سازمانهای چماقداری ـ تحکیم و پیشبرد حقوق بشر.)



۵۶/۱۰/۱۷ـ درج مقاله توهین‌آمیز شدید اطلاعات علیه آقای خمینی که موجب هیجان عمومی و فوران انقلاب مخصوصاً در حوزه‌های روحانی گردید و موجد وحدت مراجع و علمای بزرگ شد. از جمله قیام قم و کشتار مردم که چهلم‌‌های زنجیری را به دنبال آورد.

۵۶/۱۱/۲۹ـ چهلم کشتار قم در تهران و شهرستانها و شهامت مردم و فاجعه تبریز ـ اولین نمونه‌های پیوستن ارتشیان به ملت.

۵۷/۱/۱۰ـ چهلم قیام تبریز در سراسر ایران و بروز تظاهرات شدید و کشتار مردم یزد و جهرم و اهواز. برگزاری مجلس بزرگداشت شهدا در مجلس آذربایجانیها به دعوت اینجانب.



۵۷/۱/۱۹ـ بمب‌گذاری ساواک در ورودی خانه‌های پنج نفر از مؤسسین حقوق بشر ایران ـ (بازرگان ـ دکتر لاهیجی ـ دکتر سنجابی ـ مانیان و فروهر) و مسافرت بعدی آقای باتلر از حقوق بشر آمریکا به ایران برای ملامت شاه و ملاقات با سران جمعیت ایرانی حقوق بشر و طبقات مردم.

اردیبهشت ۵٧ـ آغاز سیل خبرنگاران خارجی

۵۷/۲/۱- مصاحبه مخفیانه بازرگان با تلویزیون بلژیک و نمایش فیلم یکساعته از مصاحبه و تظاهرات و مبارزات مردم ایران و پخش وسیع در کشورهای اروپائی و آمریکا

۵۷/۲/۲۱ـ برگزاری مجلس چهلم شهدای یزد، جهرم و اهواز روز پنجشنبه ٢١ اردیبهشت ١٣۵٧ در مجسد جامع تهران به دعوت آقایان دکتر یدالله سحابی ـ احمد صدر حاج سیدجوادی و اینجانب و تأیید جمعی از روحانیون مبارز

۵۷/۲/۳۰ـ نامه بازرگان به دفتر مخصوص برای دعوت شاه به «مباهله ملی» (مصاحبه در تلویزیون)

اردیبهشت ۵٧ـ تشکیل جبهه ملی اسلامی از گروه‌ها و شخصیت‌های مبارز (و روحانیت که حاضر به معرفی نماینده نشدند).

اردیبهشت ۵٧ـ پیام بازرگان (از طرف نهضت) برای آیت‌الله العظمی خمینی بوسیله مسافر عتبات راجع به مسائل مبارزه و نمایندگی و روابط.

۵۷/۳/۱۵ـ تعطیل عمومی و خانه‌نشینی سراسری ایران برای اثبات نارضایتی و اعتراض عمومی به نظام موجود به ابتکار جبهه ملی اسلامی که در شهرستانهای درجه ١ و ٢ با موفقیت بیش از ٨٠% اجرا شد و در تهران به علت بسیج افسران و درجه‌داران و خانواده‌های آنان که از طلوع آفتاب در خیابانها به گردش درآمدند جلوه تقریباً ٧٠% داشت.

۵۷/۳/۱۵ـ اعلامیه «کارمندان دولت حالا نوبت شما است» که چند ماه بعد منتشر گردیده و خواسته شده بود که شرط موفقیت انقلاب و وظیفه کارکنان دولت اعتصاب علیه دستگاه است (از نهضت آزادی).

۵۷/۵/۲۹ـ انتصاب دولت شریف امامی به جای دکتر آموزگار با سیاست در باغ سبز.

۵۷/۶/۶ـ اعلامیه شاه برود نهضت آزادی تحت عنوان راه نجات ایران از بن‌بست حاضر.

۵۷/۶/۱۳ـ نماز عید فطر در زمین قیطریه به امامت آقای دکتر مفتح و راهپیمای طولانی خود بخودی بعد از آن با پیشنهاد و همکاری آقایان مهندس توسلی، حاج تقی حاج‌طرخانی، حاج مانیان و…

۵۷/۶/۱۶ـ اعلام حکومت نظامی و برگشتبه تشدید خشونت و منع آزادی‌های نسبی.

۵۷/۶/۱۷ـ جمعه سیاه حمله به مردم بی‌سلاح جمع شده در میدان ژاله و کشتار صدها نفر.

دومین استقبال غیرمسلحانه دسته‌جمعی در شهادت بعد از ١۵ خرداد ۴٢.

۵۷/۶/۱۷ـ دستگیری وسیع مبارزین ملی و اسلامی و روحانی و زندانی کردن انفرادی.

۵۷/۶/۲۸- تحصن حقوق بشریهای دستگیر نشده در منزل آیت‌الله العظمی شریعتمداری برای اعتراض و خواستار آزادی.

۵۷/۷/۱۳ـ هجرت آقای خمینی از نجف به پاریس به پیشنهاد و در معیت آقای دکتر یزدی.

۵۷/۷/۱۷ـ صدور اعلامیه سنگر به سنگر نهضت آزادی تحت عنوان «در کجا هستیم؟»

۵۷/۷/۲۹ـ مسافرت بازرگان به پاریس و مذاکرات با آقای خمینی.

۵۷/۸/۱۴ـ اعلامیه نهضت آزادی راجع به رهبری امام خمینی تحت عنوان «آیا وقت آن نرسیده است که نظام حاکم واقع‌بین باشد؟»

۵۷/۸/۱۴ـ حکومت ازهاری به جای شریف ‌امامی.

آذر ۵٧ـ دعوت و تاسیس شورای انقلاب از طریق آقای مطهری.

۵۷/۹/۱ـ اجتماع مذهبی سیاسی ملیون در کاروانسرا سنگی و حمله چماقداران ساواک به آنها.

۵۷/۹/۱۹- راهپیمایی آرام و عظیم تاسوعا و روز حقوق بشر به دعوت جمعیت ایرانی حقوق بشر و آیت‌الله طالقانی و روحانیت مبارز تهران.

۵۷/۹/۲۰ـ راهپیمایی با شعار عظیم عاشورا به دنبال راهپیمایی روز قبل و مشارکت بیشتر مردم.

۵۷/۱۰/۷ـ اعلامیه نهضت آزادی تحت عنوان جنگ شاه و ملت.

۵۷/۱۰/۸ـ  مأموریت موفقیت‌آمیز راه‌اندازی نفت برای مصارف داخلی به هیأت ۵ نفری (بازرگان ـ هاشمی رفسنجانی ـ کتیرایی ـ مهندس حسیبی و مهندس صباغیان).

۵۷/۱۰/۱۶ـ دولت دکتر بختیار

۵۷/۱۰/۲۶ـ خروج شاه از ایران.

 ۵۷/۱۰/۲۷- مأموریت اداره اعتصابات به هیأت ۵ نفری (آقایان دکتر سحابی ـ مهندس معین‌فر ـ دکتر محمدجواد باهنر ـ دکتر کاظم یزدی ـ دکتر مهدی ممکن)

۵۷/۱۰/۳۰ـ درخواست ملاقات آقای Ritxet سفیر کبیر آلمان غربی با بازرگان برای ابراز همکاری و تایید.

دی ۵٧ـ ادامه مذاکرات حقوق بشر ایران و شورای انقلاب با آمریکائی‌ها و ارتشی‌ها که به منظور تسهیل و تسریع خروج و استعفای شاه و خودداری ارتش از حمله و آزار مردم شروع گردیده بود.

دی ۵٧ـ ملاقات محرمانه با آقای سالیوان سفیر کبیر آمریکا به اتفاق آقای موسوی اردبیلی با تصویب شورای انقلاب و اجازه امام.

۵۷/۱۱/۳ـ قرار مسافرت و استعفای دکتر بختیار در پاریس.

۵۷/۱۱/۱۲ـ ورود امام به تهران.

۵۷/۱۱/۱۵ـ فرمان نخست‌وزیری بازرگان

۵۷/۱۱/۲۲ـ سقوط رژیم.



شورای انقلاب

خاطرات و اطلاعات مربوط به شورای انقلاب را از مسافرت خودم به پاریس برای ملاقات و مذاکره با آیت‌الله العظمی خمینی که پایه و پیشنهاد شوری در آنجا ریخته شد شروع می‌نمایم.

این مسافرت که ده روز آن در پاریس و دو روزش در لندن گذشت از ۵۷/۷/۲۹ تا ۵۷/۸/۱۲ به طول کشید و برنامه‌ام شامل منظورهای زیر بود:

١) تجدید دیدار و اطلاع از حال و افکار و نظریات آقای خمینی،

٢) در جریان گذاشتن ایشان نسبت به اوضاع ایران، مبارزات در جریان،

٣) پیشنهاد نظم در کار و تعیین یک هیأت نمایندگی از طرف ایشان در تهران برای ابلاغ اعلامیه‌ها و دستورات و اطلاعات و دستورات و دریافت اطلاعات و پیشنهادات،

۴) دیدار و ارتباط با نهضت آزادی خارج کشور

اولین ملاقات و آشنایی من (که به اتفاق آقای دکتر سحابی رفته بودیم) با آقای خمینی در زمستان سال ١٣۴١ در اوان نهضت روحانیت بود. دومین ارتباط در سال( ؟؟؟؟) از زندان قصر با وساطت مرحوم برادرم به منظور رساندن جوابیه سخنرانی گستاخانه شاه عیله ایشان بود که با نظر آقایان طالقانی و دکترسحابی و تولید تهیه کرده بودم و آنها خیلی پسندیده و بهترین پاسخ دانستند. غیر از آن ارتباط دیگری نداشتیم جز اینکه بعد از محکومیت نهضتی‌ها در دادگاه نظامی تأییدیه‌ای مانند سایر آقایان مراجع ولی کمی محافظه‌کارانه داده بودند.

در جریان سال‌های ۵۶ و ۵٧ که در اثر آزادی نسبی تحمیلی بر شاه از ناحیه کارتر پخش وسیع و تا حدودی کم خطر اعلامیه‌های آقای خمینی در داخله ایران امکان‌پذیر و مؤثر واقع شده بود، گاهی اعلامیه‌هایی می‌رسید که نسبت به اصالت آنها تردید حاصل می‌شد… بعلاوه خود ما و اشخاص علاقمند پیشنهادها و نظریاتی داشتیم. در مرداد ماه ۵٧ با مشورت دوستان نهضت قرار شد پیامی به دست یکی از تجار متدین مطمئن بازار که عازم زیارت عتبات و دیدار مخفیانه ایشان بود بدهم. مطالب پیام شفاهی را پس از توضیح و تفهیم به‌ صورت یادداشتهایی همراه آن آقا کردم که ذیلاً قسمتهایی نقل می‌شود:

١ـ قانون اساسی ایران به صورت اصلی و متمم آن، بدون اضافات بعدی، سند زنده و قابل ارائه و استناد و دفاع درمحاکم داخلی و محافل بین‌المللی است و فعلاً یگانه ضامن اجرای اصول و احکام اسلامی می‌باشد. اگر آن را نفی کنیم منطقاً و قانوناً هر گونه مدرک محکومیت رژیم شاه را از دست می‌دهیم. به معنای ضامن سلطنت شاه نیز نیست چون سراسر به خلاف آن عمل کرده و خود را قانوناَ معزول ساخته است.(۱)

٢ـ لبه تیز حمله فعلاً بهتر است به استبداد باشد نه استعمار. جنگ کردن در دو جبهه مانع پیروزی است و مصلحت در برانگیختن سیاست آمریکا و اروپا که علیه خودمان و به سود و حمایت شاه است نخواهد بود.(۲)

٣ـ کلیه جنبش‌های ملی و مذهبی اخیر که در زمان خود ما به موفقیت‌های عمده رسیده و سطح بیداری و تحرک مردم را بالا برده است با اعلام انتخابات آزاد از طرف دولت و استقبال رهبران شروع شده است.

با وارد کردن در فعالیت‌های انتخاباتی بهتر توانسته‌اند حرف خود را بزنند و مردم را متوجه و متحرک سازند.

۴- از هر گامی که دولت علیرغم خود و برای ریا و فریب در جهت خواسته‌های ملت بردارد باید استفاده کرد. افرادی که از صف دولت خارج می‌شوند ولو صددرصد خالصانه نباشد، جا دارد تشویق شوند تا بیشتر در این جهت جلو بیایند و سایرین هم ملحق شوند.

۵ـ هدف نهایی البته سرنگونی رژیم شاه است. اما در مرحله اول رفتن شاه(۳) جانشینان او در چهارچوب قوانین موجود و آزادی‌ها، سوم کار کردن روی افکار و افراد و تشکل و تربیت و تجهیزات و بالاخره در مرحله چهارم تبدیل به جمهوری اسلامی.

۶ـ مشورت با روحانیت ایران که صمیمانه و عاقلانه وارد مبارزه شده‌اند که گفته‌اند «امرهم شوری بینهم» که دستور و اصل قرآنی است. اطلاعات، ارتباطات منظم مطمئن و سریع از داخله و خارجه برای رهبری آگاه و ارزیابی و تنظیم حرکت‌های ضروری است و ایجاب می‌نماید که هیأت سه نفری یا چهار نفری مورد اعتمادی در تهران به تشخیص خودشان انتخاب و به محرم‌ها معرفی نمایند. همچنین برای دریافت دستورهای آقا و مشورت و نظردهی گروه‌ها به آنها استفاده شود.

٧ـ حکومت اسلامی یگانه هدف و منظور نهایی هر مسلمان باید باشد. عنوان کردن آن در جواب سوال خبرنگار لوموند کاملاً بجا بوده است اما هنوز مشخص و شناخته نشده و تعریف واحدی پیدا نکرده، روی کیفیت حکومت اسلامی از جهات عدیده ایدئولوژیک، اقتصادی ـ سیاسی، اداری و غیره به قدر کافی و مقبول کار نشده…

در ملاقات با آقای خمینی و مسافرت پاریس (بعد از ٢٢ سال) برنامه‌ام طبق مذاکرات دوستان نهضت و مبارزین دیگر شامل منظورهایی بود که قبلاً ذکر گردید. و علاوه بر آنها التیام روابط آقای بنی‌صدر با آقایان دکتر یزدی و قطب‌زاده.

روز ۵۷/۷/۳۰ به اتفاق آقای دکتر ابراهیم یزدی در خانه اندرونی که آن طرف کوچه و قدری به طرف شرق بود ملاقات و مذاکرات به عمل آمد. آقای اشراقی داماد ایشان در ابتدای جلسه و برای پذیرایی و تعارفات اولیه حضور داشتند. جلسه سه نفری قریب یکساعت و نیم طول کشید و همانطور که قبلاً از آقای دکتر بهشتی شنیده بودم، ایشان ابتدا به کلام و استفسار از حال و نظریات طرف و ابراز انبساط چندان نداشت. وقتی ضرورت تعیین یک هیأت نمایندگی را مطرح کردم تاییدی ندیدم. مختصری از وضع ایران، عقب‌نشینی‌های شاه و امکان توسعه فعالیت و پیشروی و پیروزی صحبت کرده گفتم انتخابات مجلس که وعده آزادی آن را داده‌اند فرصت خوبی برای نفوذ و موفقیت خواهد بود و شاه را می‌شود به تدریج بیرون انداخته، از راه‌های قانونی و مجلس موسسان تغییر نظام داد. ایشان بلافاصله اشکال کرده گفتند شور و هیجان مردم خواهد خوابید. گفتم برعکس است، فعالیت‌های انتخاباتی همیشه بهترین فرصت و وسیله برای بحث و تبلیغات و تجمع و تحریکات است. ایشان اظهار ناامیدی کرده گفتند آیا تضمین می‌کنید؟ از مشکلات و مخالفت‌ها و مسائلی که رو در رو خواهیم بود، صحبت کردیم. از جمله کارشکنی‌های حتمی دولت‌های بزرگ و لزوم دقت و تدبیر در پیشروی… گفتم بالاخره آمریکا را با قدرت و موقعیتی که دارد باید به حساب بیاوریم. جواب دادند چون ما حرف حق می‌زنیم آمریکا مخالفت نخواهد داشت، ما نمی‌گوییم نفت‌مان را به آنها نمی‌فروشیم، می‌فروشیم ولی به قیمت عادلانه‌ای که خودمان در بازار آزاد مشتری‌ها تعیین نماییم و بعد هم از آنها به جای اسلحه ماشین‌های کشاورزی خواهیم خرید… مثل اینکه قضایا را انجام شده و حل شده دانسته گفتند شاه که رفت و به ایران آمدم، مردم نمایندگان مجلس و بعد دولت را انتخاب خواهند کرد، منتهی چون کسی را نمی‌شناسم از شما می‌خواهم افرادی را که مسلمان و مطلع و مورد اعتماد باشند علاوه بر خودتان و دکتر یزدی معرفی کنید که مشاورین من باشند و آنها بگویند چه کسی برای نمایندگی مجلس خوب است تا من به‌عنوان نامزد به مردم پیشنهاد نمایم. البته مردم آزاد خواهند بود رائی را که مایل باشند بدهند. وزراء را هم آن هیأت در نظر بگیرند که من پیشنهاد نمایم. کافی است این وزراء مسلمان و درستکار باشند، اصرار ندارم حتی ممکن است از وزرای سابق که خیانت نکرده‌اند باشند. احساس من (و شاید دکتر یزدی) این بود که ایشان از ما فقط برای مرحله بعد از انقلاب که تشکیل دولت و مجلس و اداره مملکت است می‌خواهند استفاده نمایند و نسبت به مرحله ماقبل خیالشان راحت و برنامه معین است. گفتم چشم، با آقای دکتر یزدی می‌نشینیم و صورتی تهیه کرده خدمتتان می‌دهم. سفارش کردند که تنها از خودتان نباشد، نمی‌خواهم بگویند که من طرفدار دسته خاصی هستم. گفتم البته نظر و رویه ما همیشه همین طور بوده، اهل همکاری و وحدت هستیم.

در آخر جلسه چون فکر می‌کردیم قبل از رفتن شاه و آمدن ایشان به ایران، مسائل و مراحلی در اداره و پیروزی انقلاب داریم، گفتیم اجازه دهید همین هیأت مشورتی که منصوب خواهید کرد فعلاً وظیفه رابط و نمایندگی را برای اداره انقلاب در ایران داشته باشد. این نظر را رد نکردند ولی استقبال هم نکردند.

صورتی که با همکاری آقای دکتر یزدی تهیه شده و دو روز بعد به آقای خمینی دادم تا آنجا که به خاطر دارم شامل اشخاص ذیل از طبقات مختلف بود:

از علماء آقایان، مطهری، حاجی سیدابوالفضل موسوی، زنجانی، دکتر بهشتی، هاشمی رفسنجانی، مهدوی‌کنی، (آقایان طالقاتی و منتظری چون در زندان بودند و پیش‌بینی آزادیشان نمی‌شد اسامی آنها در لیست گذارده نشده بود)

ازمیلیون مبارز و مسلمان آقایان دکتر سنجابی، دکتر سامی، مهندس کتیرایی، و میناچی، از نهضتی‌ها آقایان دکتر سحابی، احمد صدر حاج سیدجوادی، دکتر یزدی و خودم.

از بازار آقایان عالی‌نسب و حاجی کاظم حاجی طرخانی.

از افسران، سرتیپ علی‌اصغر مسعودی و سرتیپ ولی‌الله قرنی.

در آن چند روز با عده‌ای از دوستان وآشنایان که در ایران یا اروپا و آمریکا برای دیدن آقای خمینی آمده بودند، ملاقات‌های سلام و احوالپرسی و صحبت‌های کلی آمد. از جمله آقایان دکتر بهشتی، حسن‌ آقا شریعتمداری، دکتر مکری، دکتر سنجابی (همراه با مانیان و مهدیان و سلامتیان) آقای صادقی و غیره.

خبرنگاران فرانسوی و بین‌المللی نیز خیلی مراجعه و اصرار و مصاحبه می‌کردند ولی بطور کلی از هر گونه اظهار و افشای مذاکرات با آقای خمینی و نظریات و تبلیغات برای خودم با نهضت خودداری کردم. ضمناً آقای دکتر سنجابی و همراهان ایشان علاقه داشتند یک ملاقات اضافی و تعیین موضع مشترک با آقای خمینی داشته باشیم و اعلامیه سه‌جانبه‌ای داده شود ولی دکتر یزدی و من ضرورتی در این کار ندیدم. تنها بنا به دعوت آقای دکتر بهشتی یک جلسه ملاقات سه نفره در محل اقامت ایشان داشتیم.

آقای دکتر یزدی عقیده و تا حدودی اصرار داشت که قبل از ترک پاریس و دیدار خداحافظی اعلامیه‌ای در تعیین موضع خودم و تایید رهبری امام بدهم. من این عمل را غیر‌فوری دیدم و ترجیح دادم پس از گزارش ملاقات به دوستان نهضت در تهران و با تصویب آنها انجام شود.

در سفر دو روزه به لندن به اتفاق آقای میناچی، علاوه بر دیدار آقایان دکتر تقی‌زاده، دکتر خرازی و دکتر سروش و کوشش (متأسفانه بی‌فایده)‌ در ایجاد حسن تفاهم آقای بنی‌صدر با آقایان دکتر یزدی و قطب‌زاده، مذاکرات مفیدی به اتفاق آقای میناچی در دفاتر صلیب سرخ و عفو بین‌الملل در رابطه با دفاع از زندانیان ایران داشتیم.

شورای انقلاب و انتصاب دولت موقت و روابط فیمابین

پایه شورای انقلاب که در آذرماه ۵٧ تشکل رسمی مخفی یافت، در آن ملاقات پاریس ریخته شد و آقای خمینی توصیه‌ای را که در پیام مرداد و شهریور فرستاده بودم به این ترتیب پذیرفتند، منتهی با دو مأموریت یکی مشورت در حکومت و دیگر نمایندگی برای رهبری انقلاب. ابتدا نیز طی برنامه‌ای که آقای دکتر یزدی با نظر ایشان در پاریس تهیه کرده قرار بود دو هیأت جداگانه تشکیل شود، یکی هیأت مشاورین امام برای انتخاب و معرفی اشخاص و دیگر شورای انقلاب، ولی در عمل و مقارن با مأموریتی که قبل از آمدن به ایران برای راه‌اندازی نفت داده بودند، آن دو هیأت ادغام گردیده اعضایش که به دستور ایشان از طرف آقای مطهری مصاحبه و دعوت شدند غیر از دکتر باهنر، هیچ کس خارج از آنچه در پاریس صورت داده بودم نبودند، فقط آقایان مهندس عزت‌الله سحابی و دکتر عباس شیبانی در زمان مسافرت پاریس من هنوز در زندان بوده امیدی به آزادی ایشان نمی‌رفت. ترکیب شورای انقلاب چهار بار عوض شد ولی همیشه اکثریت آن را معلمین تشکیل می‌دادند که مقرب‌ تر بودند. ترکیب اول که در پیشنهاد نخست‌وزیر و تصویب وزراء دولت موقت شرکت داشتند، عبارت بود از آقایان طالقانی، مطهری، هاشمی رفسنجانی، دکتر بهشتی، مهدوی ‌کنی، موسوی اردبیلی، دکتر باهنر، دکتر یزدی، دکتر سحابی، احمد صدرحاج سیدجوادی، مهندس کتیرائی، تیمسار قرنی و من بانضمام آقایان مهندس سحابی و دکتر شیبانی که بلافاصله بعد از خروج از زندان به فرانسه رفته بودند.

منبع: تاریخ ایرانی


برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.