دکترغلامعباس توسلی در متن تاریخ/ افسانه توسلی

از وقایع دوران دانشجویی دانشسرای عالی، دکتر توسلی همواره از اعتراض به کنسرسیوم که با اخراج
استاد دانشگاه تهران از جمله دکتر سحابی، مهندس بازرگان و دکتر قریب و تاسیس شرکت «یاد »همراه بود یاد می کرد. استقلال دانشگاه تهران در آن زمان به حدی بود که وقتی وزیر از دکتر سیاسی درخواست کرد که به وزارتخانه برود و در مورد این اعتراض توضیح دهد دکتر سیاسی امتناع کرد و گفت این وزیراست که باید به دانشگاه تهران بیاید….

کد خبر : 4210
تاریخ انتشار : جمعه 1 اسفند 1399 - 0:02

غلامعباس توسلی در  ۱۳۱۴ در رشتخوار خراسان در خانواده‌ای از طبقه متوسط زاده شد. پس از مرگ پدر، وارد مدارس جدید شد و مستقیماً در کلاس چهارم ابتدایی دبستان طغرایی رشتخوار پذیرفته شد. سپس تحصیلات خود را در دبیرستان قطب‌الدین حیدر در تربت حیدریه ادامه داد.با گذراندن امتحان ورودی وارد دانشسرای عالی تهران شد. او همزمان در سه رشته زبان فرانسوی، ادبیات و فلسفه پذیرفته شد.در دوره کارشناسی دانشسرای عالی نیز رتبه نخست را بدست آورد از هم دوره‌ها و دوستان این دوره توسلی، محمدعلی رجایی، باقر پرهام و داور شیخاوندی را می‌توان نام برد. علی شریعتی و حسن حبیبی نیز با او هم دوره بودند.  غلامعباس توسلی پس از یکسال تدریس در دانشسرای عالی تهران ، تحصیلات خود را در  رشته جامعه شناسی در دانشگاه پاریس ادامه داد. در تابستان ۱۳۴۵ به ایران بازگشت و تدریس خود را با سمت استادیاری از سر گرفت. در سال ۱۳۵۰ از دانشسرای عالی به دانشگاه تهران منتقل شد. در سال ۱۳۶۵ به سمت ریاست دانشکده منصوب شد. پس از انقلاب به ریاست دانشگاه اصفهان را پذیرفت. . وی در دوره انقلاب فرهنگی ایران تا زمان بازگشایی دانشگاه‌ها سرپرستی بخش برنامه‌ریزی علوم انسانی را در ستاد انقلاب فرهنگی بر عهده داشت و برنامه‌های این رشته‌ها را نهایی کرده و به تصویب ستاد رساند. او در مصاحبه‌ای با نشریه لوح در فروردین ۱۳۷۸ گفت که ستاد انقلاب فرهنگی نقش تعدیل‌کننده داشت و عمدهٔ اخراج‌ها و تبعیدهای اساتیدی که با جریان حاکم هماهنگ نبودند توسط دانشجویان و گروه‌های انقلابی داخل دانشگاه صورت می‌گرفت. از جمله فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی غلامعباس توسلی در دوره ده ساله (سال‌های ۴۵ تا ۵۶ در ایران) شرکت در جلسات سیاسی، مذهبی و همکاری با علی شریعتی در حسینیه ارشاد، ایراد سخنرانی‌های بسیار در دانشگاه‌ها و حسینیه ارشاد، مسجد قبا، کانون توحید و… بوده‌است. او در سال ۱۳۸۰ به عنوان پژوهشگر برجسته و در سال ۱۳۸۱ به عنوان استاد برگزیده دانشگاه تهران انتخاب شد و مدال افتخاری علمی (مدال درجه ۱ دانشگاه) را دریافت کرد. غلامعباس توسلی در سال ۱۳۸۶ از دانشگاه تهران اخراج شد. سرانجام این جامعه شناس و استاد نمونه بعد از سال ها فعالیت دانشگاهی و علمی در ۲۵ مهر ۱۳۹۹خورشیدی بر اثر ایست قلبی، دیده از جهان گشود.

دکترغلامعباس توسلی در متن تاریخ

دکتر غلامعباس توسلی متولد سال ۱۳۱۴ در خراسان است . دهه اول و دوم قرن سوم از هزاره خورشیدی در ایران مصادفاست با هرج و مرج داخلی، آشفتگی اوضاع اجتماعی و سیاسی،عدم امنیت، فقرو قحطی، پراکندگی نیروهای اجتماعی و مهمتراز همه جنگ جهانی اول و دوم و دخالت های آشکار قدرتهای خارجی نظیر روسیه تزاری، انگلستان، آلمان و عثمانی درامور داخلی ایران. آثار مدرنیته از تقلید از آتاترک گرفته تا رشدو توسعه آموزش و پرورش در شهرها و تبدیل مکتب خانه هابه مدارس جدید و ظهور علوم نو از مشخصه های آن دوراناست. دورانی که دکتر توسلی کودکی خود را در آن سپری کرذ. نوجوانی و دبیرستان با فراری شدن قوام السلطنه و بر سرکارآمدن دکتر مصدق در ۳۰ تیر و سپس کودتای ۲۸ مرداد طی شد و از همان زمان گرایشش به نهضت ملی شکل گرفت. ورود او به دانشسرای عالی نیز مصادف بود با زمانی که مردم به دودسته مصدقی و غیرمصدقی تقسیم شده بودند. پیشینه مذهبی دکتر توسلی از تمایلش به گروه های چپ که درآن زمان بسیارفعال بودند جلوگیری می کرد و از آن سو رفت و آمد او باطرفداران نهضت ملی هر روز بیشتر و بیشتر میشد.شاید همین گرایش های فکری و سیاسی بود که سرنوشت علمی او را رقم زد. با نمرات بسیار بالایی که اخذ کرده بود برای ورود به سال آخر دبیرستان در حالی که بین رشته ریاضی که به آن علاقه وافری داشت و رشته طبیعی که آینده شغلی بهتری داشت سرگردان بود، نزدیک باغ نادری با استادی در دوره دانشسرای مقدماتی به طور اتفاقی برخورد کرد و از دغدغه اش در انتخاب رشته صحبت کرد و اینکه کدامیک ازاین دو رشته را بهتر است انتخاب کند. همان زمان بود که باپاسخی روبه رو شد که آینده اش را رقم زد و بدین ترتیب پس از گذراندن نگرانی های فکری بالاخره در دبیرستان شهرضا درسال ششم نه در رشته ریاضی و نه در رشته طبیعی بلکه دررشته ادبی ثبت نام کرد و بدین ترتیب وارد گذرگاهی شد که چندان متداول نبود.
گرایشات فکری او راه را برای ارتباط با استاد محمد تقی شریعتی و مهندس بازرگان در کانون نشر حقایق اسلامی یا مسجد بناها که سخنرانی های مقاومت ملی در آن انجام می شد باز کرد. به طور کلی مشی سیاسی او از زمان روی کار آمدن قوام وبیانیه او تحت عنوان « کشتی بان را سیاست دیگری آمد »، رفتن و آمدن دکتر مصدق و کودتا و تیر بستن
مردم در ۳۰ تیر آرام آرام شکل می گرفت.

شرکت او درمهدیه، جایی که از سیاستهای مهندس بازرگان و محمد تقی شریعتی صحبت می شد، سخنانی که جنبه سیاسی-فرهنگی داشت و همیشه در ادامه به منازل کشیده می شد در یافتن
مسیری که تا انتهای عمر آن را طی کرد بی تاثیر نبود. حتی اتفاقات ساده نیز او را با افرادی آشنا می کرد که در
متن تاریخ قرار داشتند. دکتر توسلی برای اولین بار از مشهد به سوی تهران راهی شد. با اتوبوس شورلت با ۲۰ نفر
مسافر طی یک شبانه روز. او که برای آمادگی آزمون کنکور پس از اسکان در منزل اجاره ای خیابان ناصرخسرو آنقدر درس خواند و درس خواند و درس خواند، که بیمار شد، به درمانگاهی در نزدیکی دارالفنون مراجعه کرد. خانم دکتری معاینه اش کرد. از دلشوره اش برای آزمون دانشسرای عالی خبردار شد و او را به مطب همسرش دکتر کاسمی هدایت کرد. دکتر کاسمی که وی را بدون حق ویزیت معاینه کرد همان بود که بعدها معاون دکتر اقبال در حزب ملت ایران شد، شربتی تجویز کرد که او را بهبود بخشید و توانست آزمون را با رتبه اول بگذراند.
در هر حال از وقایع دوران دانشجویی دانشسرای عالی، دکتر توسلی همواره از اعتراض به کنسرسیوم که با اخراج
استاد دانشگاه تهران از جمله دکتر سحابی، مهندس بازرگان و دکتر قریب و تاسیس شرکت «یاد »همراه بود یاد می کرد. استقلال دانشگاه تهران در آن زمان به حدی بود که وقتی وزیر از دکتر سیاسی درخواست کرد که به وزارتخانه برود و در مورد این اعتراض توضیح دهد دکتر سیاسی امتناع کرد و گفت این وزیراست که باید به دانشگاه تهران بیاید.
دکتر توسلی در دانشسرای عالی چندین کتاب ترجمه کرد
اما هنگامی که خواست آن را به چاپ برساند، خودداری
کرد و احساس کرد باید در مسیر علمی تری گام بردارد. از

Image result for غلامعباس توسلی


دوران دانشسرای عالی خاطرات زیادی از او نقل است و اینکه
چطور برخی وی را تشویق می کردند که به کافه ها برود و
به خوشگذرانی های دوران جوانی بپردازد اما او سر از کانون
های روشنفکری در می آورد. در آن دوران کتاب های بسیاری

به زبان فارسی و فرانسه می خواند. پای تفسیر قرآن آیت الله
طالقانی می نشست و با مسائل روز و نیازهای جامعه در ارتباط
بود و در بسیای از جلسات فکری و سیاسی که در منازل افراد
برگزار می شد شرکت می کرد.
دکتر توسلی همچنین شاهد تاسیس جبهه ملی در اواخر دهه
سی بود. جبهه ملی دوم در جلالیه یا پارک لاله که یک زمین
خالی بود و مانور ارتش آنجا انجام می گرفت میتینگی تشکیل
داد و عده زیادی در آنجا تجمع کردند.
روزی با بچه های کوی دانشگاه برای اولین بار با مهندس
بازرگان از نزدیک ملاقات کرد. شرکت در سخنرانی او و به جا
آوردن نماز عید فطر در دانشکده کشاورزی کرج باعث شد که
بسیار تحت تاثیر ایشان قرار گیرد. سخنرانی دکتر سحابی در
مدرسه کارآموز که دکتر توسلی مدتی در آنجا تدریس می کرد
تحت عنوان «خلقت انسان و تکامل در قرآن » حتما در اندیشه
او اثر گذار بوده است.
بدین ترتیب فعالیت های او شکل جدی تری به خود می گرفت
به طوری که در سال ۱۳۳۸انجمن اسلامی معلمین ایران با
حضور اساتید و معلمان تاسیس شد و اساسنامه انجمن طی
چند ماه با گردهم آیی امثال او و سایرین در روزهای جمعه
تدوین شد.
در همان دوران بود که مدال فرهنگ به او اعطا شد و مشمول
طرح شاگرد اولی ها شد که بتواند به فرانسه برود. دانشسرا در
آن زمان برای شاگرد اول ها دو امتیاز قائل بود اول اینکه در
دانشسرا تدریس کنند و دوم اینکه در صورت تمایل می توانند
با بورس دولتی به خارج از کشور بروند و بنابراین دکتر توسلی
تدریس خود را در دانشسرای عالی شروع کرد و بعد هم با
بورس راهی فرانسه شد.
فرانسه مهد علم، سیاست وآزادی بود. از همان روزهای اول
ورود تحت تاثیر جنگ فرانسه و الجزایر قرار گرفت. در زمان
ژنرال دوگل تظاهرات مردم فرانسه به نفع الجزایر در اطراف
سوربن انجام می شد و مردم شعار می دادند که در الجزایر
صلح برقرار شود. به عبارتی فرانسوی ها به نفع الجزایر تظاهرات
میکردند. اتفاق دیگری که در روزهای اول ورود شاهدش بود
رژه استادان با لباس استادی مقابل دانشجویان برای شروع سال
تحصیلی بود و شعارهایی که شنیده می شد مبنی بر اینکه به
جای توپ و تفنگ آمفی تئاتر بسازید. دانشمندان و تئوری های
تازه معرفی می شدند و چهره یک دانشگاه واقعی برای او جلوه
گر می شد. در همان روزهای اول این اتفاقات در ارائه نهادی که
هم علمی است و در عین حال مسئول در قبال جامعه، نشان
از آزادی بیان و ابراز عقیده بود و تاثیر عمیقی در وی گذاشت.
حتی صاحبخانه دکتر توسلی که پیرزن خیاط بی سوادی بود
مرتب با او در مورد مسائل سیاسی بحث می کرد و آنجا بود که
متوجه شد تا چه حد مردم سایر کشورها به منافع ملی اشان
اهمیت می دهند.
همه اینها بود که پس از رصد بسیاری از رشته ها برای یافتن
رشته مناسب، نهایتا جامعه شناسی را برگزید و تحصیل دانش
مزین شد به استفاده از محضر اساتیدی چون گورویچ، آرون،
استوتزل، لازارسفلد، کلاین برگ، مزون نو، دوکلو و آشنایی با
بودون، پاسرول، بوردیو و …
اخذ لیسانس جامعه شناسی در سوربن همراه بود با گذراندن
۴ دانشنامه و سپس دریافت فوق لیسانس و طی دوره دکتری

دولتی اتا با دفاع از دو رساله اصلی و مکمل وچاپ رساله اصلی
توسط مرکز تحقیقات علمی فرانسه CNRS در انتشارات
مزون نو پاریس در سال۱۹۶۶ قبل از دفاع. چهار دانشنامه
او در جامعه شناسی عمومی، اقتصاد سیاسی، روانشناسی
اجتماعی و جامعه شناسی آفریقا و سه دانشنامه جامعه شناسی
کار، اقتصاد کار و کار در کشورهای در حال توسعه که هر یک
به اندازه یک رساله دکتری ارزش داشت و بدین ترتیب با بودجه
ای که دولت برای گذراندن ۴ سال ادامه تحصیل در اختیار وی
قرار داده بود ۶- ۷ سال در فرانسه ماند. طی تحصیل مدتی به
انگلستان رفت و از مرکز اسناد سیاسی Public Record
Office مستندات و مکاتباتی را بیرون کشید که بعدها ارائه
درس تحلیل تاریخ دویست ساله ایران و سپس تحلیل تاریخ
صد ساله ایران بر همان اساس صورت گرفت.
دانشجویان آن زمان در فرانسه یا اهل سیاست بودند یا مشغول
درس و انجام امور علمی. اما او و بسیاری از دوستانش در هر
دو حوزه مشغول فعالیت جدی شدند. در آن زمان محیط
دانشجویی کاملا سیاسی بود. چه در مورد فرانسه و مسایل
زمان ژنرال دوگل و چه درمورد مساله ایران.
دانشجویان در فرانسه سعی می کردند مبارزات را منعکس
کنند. شروع فعالیت های سیاسی وی در فرانسه از سال های
۱۳۴۰ بود که در پاسخ به یکی از دانشجویان که او را به اتحادیه
دانشجویان ایرانی دعوت کرد گفت من جریان جبهه ملی و
شخص دکتر مصدق را جریان سیاسی سالمی می دانم و می
پسندم و سپس در مراسم آنها دعوت شد. در همان دوران
مهندس بازرگان در ایران دستگیر شد و در دفاعیه معروف
خود بیان کرد ما آخرین نسلی هستیم که با زبان قانون با
شما سخن می گوییم. در همان زمان دکتر توسلی همراه با
دانشجویان کنفدراسیون در فرانسه بیانه ای در دفاع از آزادی
تهیه کردند و آن را به امضای چند دانشمند فرانسوی از جمله
ژان پل سارتر، شوارتز و عده ای دیگر رسانده و راهی ایران
کردند. به طور کلی نوشتن مقالات یکی از امور روزمره او بود.
در کنار ۲۰ – ۳۰ نفری که در کافه های پاریس جلسات هفتگی
تشکیل می دادند و برخی اعلامیه ها را در روزنامه لوموند چاپ
می کردند، ۷ شماره ازنشریه ایران آزاد نیز منتشر شد. در اکثر
شماره های این نشریه دکتر شریعتی مطلب می نوشت و در
برخی شمارهها دکتر توسلی.
علی رغم علاقه شدید به درس، کار سیاسی اجتماعی فرهنگی
یک لحظه رها نشد. اکثر شب های هفته در کوی دانشگاه
پاریس از ساعت ۶ تا ۸ جلسه بود. حتی هیات تحریریه مجلات
در اتاق ایشان تشکیل می شد. فشار کار گاهی انقدر زیاد بود که
یک روز ناگهان بیهوش شد و با سر به زمین افتاد. صاحبخانه
اش او را پس از چندین ساعت یافت. در حالی که ۵ روز در
بیمارستان بستری شد، علت، خستگی بیش از حد تشخیص
داده شد.
حالا دیگر در پایان تحصیل در فرانسه مسیر فکری دکتر
توسلی کاملا مشخص بود به طوری که در جلسه دفاعیه اش
به دلیل طرفداری از ملت ایران و زیر سوال بردن وابستگی
ایران به انگلیس بحث بین اساتید بالا گرفت. پس از دفاع به
او پیشنهاد انجام یک طرح تحقیقاتی کلان در افریقا و سپس
ادامه تحقیقات در فرانسه داده شد. اینکه رد کردن این پیشنهاد
به دلیل بیماری مادربود یا گرایش او به ایران زمین درهر حال
او را برای همیشه به مام وطن بازگرداند.

افسانه توسلی
عضو هیات علمی دانشگاه و استاد دانشگاه

منبع: ماهنامه سیاسی اجتماعی چراغ روشن، دی ماه ۱۳۹۹

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.