شبِ یَلدا و انقلابِ زمستانی(۴)
اگر شب یَلدا را در میان قوم بختیاری بگذرانید در سفره یَلدا شاهنامه فردوسی را میبینید و به جای فال حافظ، در میان بعضی خانوادهها بساط شاهنامهخوانی برپاست. زمان قدیم(حالا را نمیدانم) در شب یَلدا در استان چهارمحال و بختیاری، چند خانواده دور هم جمع میشدند و کسانی که شاهنامه را از حفظ بودند برای دیگران میخواندند. پیش میآمد که شاهنامهخوان با اینکه بیغلط و دقیق [ از بَر ]میخواند حتی سواد خواندن و نوشتن نداشت…
شب یَلدا در ایل بختیاری
اگر شب یَلدا را در میان قوم بختیاری بگذرانید در سفره یَلدا شاهنامه فردوسی را میبینید و به جای فال حافظ، در میان بعضی خانوادهها بساط شاهنامهخوانی برپاست. زمان قدیم(حالا را نمیدانم) در شب یَلدا در استان چهارمحال و بختیاری، چند خانواده دور هم جمع میشدند و کسانی که شاهنامه را از حفظ بودند برای دیگران میخواندند. پیش میآمد که شاهنامهخوان با اینکه بیغلط و دقیق [ از بَر ]میخواند حتی سواد خواندن و نوشتن نداشت.
به باور بختیاریها اگر در شب یَلدا؛ شیر، ماست، پنیر، کدو، کنجد و نان جو خورده شود تا پایان سال موجب فزونی و فراوانی نعمت میشود. بختیاریها در شب چله، کدو تنبلهای بزرگی که نماد خورشید را برای آنها دارد، آبپز میکردند و آنرا به صورت ریز ریز شده در آش کشک میریختند و میخوردند.نانهای محلی به نام گِرده را با قطر زیاد آماده میکردند؛ سپس بین نانها مهره آبی رنگی به نام لپک میگذاشتند. شب یَلدا نان را تقسیم میکردند و هر کس که در قطعه نان او لپک بود، به بخت و اقبال معروف شده و او را شانس آن خانه میدانستند.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
شب یلدا در ایل قشقایی
قشقاییها بلندترین شب سال را در کنار هم میگذراندند و به موسیقی شاد «واسونک»[آسانک] مشغول میشدند.جینگ و جینگه ساز میاد از بالای شیراز میاد/شازده دوماد غم نخور نومزدت با ناز میاد/یار مبارک بادا ایشالله مبارک بادا، یار مبارک بادا ایشالله مبارک باداابر اومد بارون گرفت و سیل اومد ناودون گرفت/سوریا گویین مبارک کار ما سامون گرفت/یار مبارک بادا ایشالله مبارک بادا، یار مبارک بادا ایشالله مبارک بادا……شب یَلدا برای قشقاییها نماد شادی و سرور بود و موسیقی همواره جزئی از آن. در شب چله؛ بسیاری از مردم چوب جمع میکردند و مشعل میافروختند. سپس دور آتش حلقه میزدند و زنان آواز میخواندند. زمانیکه آتش خاکستر میشد اگر جای پای شتر یا گوسفند بر روی آن بود چندین شتر میخریدند و معتقد بودند شتر نماد برکت و رزق و روزی است. از دیگر مراسم قشقاییها در شب چله؛ قصهخوانی، نی نوازی، آواز دسته جمعی و جشن و پایکوبی است، قشقاییها در ساعتهای پایانی شب در خانه بزرگان جمع میشدند و بعد از ساز و آواز، فال میگرفتند و برای یکدیگر آرزوی شادی میکردند.
شب یلدا در اردبیل
چهار روز آخر چله بزرگ «بویوک چیله» و سه روز اول چله کوچک «کیچیک چیله» ـ یعنی هفتم تا سیزدهم بهمن ماه در بین آذری زبانها به «خیدیر» معروف است، به دلیل اینکه اکثر سالها در ایام خیدیر در اردبیل برف سنگینی میبارید و سرمای زمستان به حد اعلای خود میرسید، در میان اهالی منطقه گفته میشد:
«خیدیر گلدی قیش گلدی، خیدیر چیخدی قیش چیخدی» یعنی با آمدن خیدیر زمستان شروع شده و با پایان خیدیر زمستان تمام میشود که اشاره به شدت بارش برف و سرمای شدید داشت که اهالی در مَثل، سختی ایام خیدیر را با سختی کل زمستان برابر میدانستند.مردم اردبیل؛ به رسم قدیم چله بزرگ را سوگند میدادند که زیاد سخت نگیرد، در گذشته این روزها را با برگزاری آیینهای ویژه گرامی میداشتند از جمله این آیینها تهیه قووت بود که با آسیاب کردن گندم برشته و مخلوط کردن آن با بَزرَک bazarak و نخودچی ـ شکر و…بدست میآمد که بسیار خوشمزه و مقوی بود. به اعتقاد مردم این استان چله کوچک سردترین روزهای سال است و موقع آمدن به چله بزرگ میگوید: «تو هیچ کاری نکردی؛ من کودکان را در گهواره، دست زنان را در کوزه آب و پای مردان را بر روی زمین منجمد خواهم کرد، چله بزرگ هم به او میگوید عمرت کوتاه و پشت سرت بهار است.»آیینهای شب چله در اردبیل تقریبا مشابه با آیینهایی است که در دیگر استانهای کشور بر گزار میشود. هندوانه(چیله قارپوزی)، انار، مرکبات، انواع آجیل، «قورقا» یا همان گندم برشته به همراه کشمش و سنجد، از تنقلات اصلی شب چله بود. خانوادهها در این شب، معمولا در خانه بزرگترهای فامیل گرد هم میآمدند و شام و هندوانه و انواع تنقلات را با هم میخوردند و تا پاسی از شب را به گفتوگو مینشستند. «چیله خونچه سی» یا «چله لیک»(هدیه شب چله) در اردبیل و کلاً در سایر شهرهای استان اردبیل، جزو ضروریات این شب باستانی است. هر خانوادهای که دختری را برای پسر خود نامزد کردهاست، در این شب باید هدیه شب چله به خانه عروس بفرستد که عبارت از همان میوهها و تنقلات شب یلدا به طور کامل و یک چشم روشنی است که معمولاً یک قطعه طلا برای عروس و یا احتمالاً لباس و چادر شب برای خانواده عروس است. همینطور خانواده دختری که دخترشان اولین سالی است که در خانه بخت است برای دخترشان همین چیله لیک را میبرند.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
شب یَلدا در کردستان
در کردستان شب یَلدا را «شهو چله»(شب چله) یا «شهو زمسان»(شب زمستان) مینامند. شبی که پیش از فرارسیدنش، هیجان و شور خاصی را در میان مردم برمیانگیزد. اصلیترین ویژگی شب چله؛ گردآمدن خانوادهها با هماهنگی قبلی در کنار هم است به صورتی که معمولاً یک هفته قبل از آن مشخص میشود که شب چله این سال در خانه چه کسی جمع شوند. در خانوادههایی که پدر؛ در قید حیات باشد، معمولاً فرزندان با عروسها و دامادها شب چله را در آنجا میگذرانند. استفاده از کرسی برای گرمکردن خانه و دور کرسینشینی از شب یَلدا، شروع میشد و تا پایان چله بزرگ – و در برخی خانوادهها تا پایان چله کوچک – ادامه داشت. اعضای خانواده از کوچک و بزرگ، دور کرسی؛ که روی آن را میوه و آجیل پوشانده بود، مینشستند. سنندجیها چند ماه قبل از شب چله؛ خربزههای کوچکی که از روستای سراب قامیش تهیه میشد را، در تفاله سرکه میانداختند تا برای شب چله، کالَک تورش(خربزه ترش) داشته باشند. همچنین چند ماه قبل از زمستان؛ خوشههای انگور را که به آن «آنو» میگفتند، در زیرزمین یا در سایه، نخ کرده و از سقف آویزان میکردند.
ازجمله مراسم شب یلدا، در کردستان بازیهای محلی مثل «گوروابازی» یا جوراب بازی است. بازی دسته جمعی که شرکت کنندگان به دو گروه تقسیم میشوند و دارای هیجان بسیار زیادی است. غذای شب چله عموماً دلمه برگ مو و کلم بود که گوشت را لابه لای آن میگذاشتند. سفره شب چله علاوه بر دلمه، شامل رب انار و شیره انگور، دوغ، ماست، روغن و کره محلی، پیاز و خربزه ترش بود. گاه این غذا را برای همسایهها هم میبردند. به آن «کاسه هاوسا» میگفتند. ادامه دارد… قسمتهای دیگر را هم ببینید.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
شب یَلدا در کرمانشاه
مردم استان کرمانشاه بر اساس آیینی کهن در شب یَلدا بیدار میماندند تا با شعرخواندن؛ قصهگفتن، فال حافظ گرفتن و آجیلخوردن از تاریکترین شب سال که سمبل سختی و ناملایمات روزگار محسوب میشد، عبور کنند. مردم معتقد بودند میوههایی که در این شب خورده میشود به گونهای، نمادی از خورشید است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سیب سرخ و حتی لیموی زرد.خیلی جلوتر یخصوص وقتی شب چله برف سنگین میبارید، افراد فامیل بنا بر رسمی دیرینه به خانه بزرگترین فرد فامیل که معمولا پدر بزرگ و مادر بزرگ بودند میرفتند و با تکاندن برفهای زمستان از بام خانه و از لباسهایشان در گرمای آرامش بخش کرسی فرو میرفتند و نُقل مجالسشان در شب یَلدا، قصهگویی از شیرین و فرهاد، رستم و سهراب، حسین کُرد شبستری و خواندن اشعار دلنشین شامی کرمانشاهی بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
شب یَلدا در ایلام
یکی از آیینهای ویژه شب چله که در قدیم بین ایلامیها رواج داشت؛ سنت «شلی ملی» است. در این شب عدهای از کودکان به بالای پشتبام خانههای شهروندان مختلف میرفتند و با آویزان کردن سبدی از طریق طناب به درون خانه همسایه و تکرار بیتهای موزون خواستار شریکشدن آنان در تنقلات میشدند. هر خانواده هم بر حسب توان خود مقداری از تنقلات و میوه خود را در داخل سبد قرار میدادند. البته این رسم فقط خاص ایلام نیست. در شب یَلدا زیارت اهل قبور قبل از غروب آفتاب با روشنکردن شمع و یا فانوسگذاری و روشن گذاشتن چند نقطه به وسیله آتش؛ یکی از مهمترین رسوم ایلامیها بود. این رسم در بیشتر روستاها هنوز باقی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: سایت همنشین بهار http://www.hamneshinbahar.net/
برچسب ها :شب یلدا و انقلاب زمستانی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰