خاطرات مبارزه و زندان عبدالله محمودی

وقتی ما مبارزه می کردیم یک درصد در مخیله ما نمی گنجید که مظاهر ناهنجار را ببینیم. امروز بعد از چهار دهه چرا نمی توانیم یک اداره ای، سازمانی، ارگانی، نهادی و.... را معرفی کنیم که الگوی اسلام باشد.
کد خبر : 2902
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 تیر 1399 - 17:37

عبدالله محمودی درسال ۱۳۳۶ درشهرستان الیگودرزدراستان لرستان به دنیاآمد. وی ازدوران جوانی باحضوردرجلسات سخنرانی مرحوم آیت الله شیخ احمدکروبی گامهای نخست خودرادرراه مبارزه علیه رژیم ستمشاهی برداشت وبه مروربه فعالیت های مبارزاتی خودشکل بخشید.

 س – چه مسائلی شما را به مبارزه ترغیب کرد؟

محمودی:  من در دوران دبیرستان وارد مبارزات سیاسی شدم. حضور آیت الله شیخ احمد کروبی در شهر الیگودرز که از مبارزان مشهور در منطقه و از پیشروان مبارزه با رژیم گذشته بود و از سال ۴۲ همزمان با قیام مدرسه فیضیه قم در کنار امام خمینی به مبارزه پرداخته و مدتها در زندان و تبعید به سر بردند. تأثیر زیادی بر جوانان الیگودرز از جمله من داشت. مبارزات وی علنی و همیشه از شاه به عنوان «زندیق بن زندیق» نام می برد. ما اعلامیه های دستنویس ایشان را توزیع می کردیم. همچنین حضور دایی من، «شهید حسین جان زینلی» که از اعضای سازمان مجاهدین بود و بعد از انحراف سازمان از آن خارج و با شهید  مهدی و محمد امیرشاه کرمی و دیگر همفکرانش ، «سازمان مهدویون» را بنیان گذاری کردند. ایشان در سال ۵۴ در درگیری با نیروهای ساواک پشت دانشگاه  صنعتی آریامهر (شریف ) به شهادت رسیدند و ما تا سال ۵۷ از این ماجرا بی اطلاع بودیم. ایشان نقش مؤثری در شکل گیری مبارزات اینجانب داشتند. شخص ثالثی که در این شکل گیری مؤثر بود فردی به نام «شهید چگینی» از اهالی قزوین بود که در شهر الیگودرز تبعید بود. نقش ایشان نیز برای جوانان شهر مثل نقش دکتر شریعتی برای ایران بود؛ اما آنچه بیشتر به من توان مبارزه می داد همراهی مادرم در این مسیر بود. ایشان در آن دوران خفقان اغلب رادیوهای عراق و صدای آزادی خواهان را گوش می دادند و داستان مبارزان و پیام های امام خمینی را برایمان تعریف می کرد.

 س – مشاهدات شما از وضعیت اجتماعی آن زمان چه بود؟

 محمودی:  بیعدالتی های اجتماعی بسیار پررنگ بود و ما به دنبال ایجاد جامعه آرمانی و اسلامی بر مبنای عدالت اجتماعی بودیم که در آن آزادی و عدالت به همراه آموزه های دینی حاکم باشد.

س- حساسیت ساواک بر روی فعالیتهای شما مربوط به چه اقداماتی بود؟

محمودی: جلسات قرآن «شهید چگینی» که ما در این جلسات شرکت می کردیم عموما تحت کنترل ساواک بود. رفت و آمد با مرحوم شیخ احمد کروبی نیز کاملا زیر نظر بود. از طرفی فعالیت هایی چون پخش اعلامیه ها، سرودن شعرهای انقلابی و تلاش برای رفتن به فلسطین از موارد شروع مبارزه من بود. در آن زمان چون دستگاه کپی نبود من به همراه یکی از دوستانم اقدام به ساخت وسیله ای برای تکثیر اعلامیه ها نمودیم و توانستیم با آن که با آن اعلامیه، چاپ و سپس توزیع کنیم.

س- در چه زمانی و به چه جرمی شما دستگیر شدید؟

محمودی – اولین بار در روز ۱۶ آذر ۵۵ در بروجرد دانشجو بودم که دستگیر شدم. من و برادرم به همراه عده ای از دانشجویان به پاس روز دانشجو اقدام به شکستن شیشه ها و تعطیلی دانشکده نمودیم که روز بعد توسط مأموران و حدود ۱۳ نفر دیگر دستگیر شدیم؛ که با وثیقه و شرط تبعید هرکدام به استانی از کشور برای ادامه تحصیل از زندان آزاد شدیم که من به استان مازندران و شهر ساری تبعید شدم. به صورت هفتگی خودم را به ساواک شهر معرفی و حضور خود را اعلام می کردم. در همین دوران بود که شهید چگینی با من برای انجام عملیات تازه ای وارد مذاکره شد. در این عملیات خطرناک برق فشارقوی الیگودرز را به همراه دو شهر دیگر قطع کردیم (در ساعت ۱۲ شب) که قرار بود همزمان در داخل شهر مکان های خاص توسط دوستان به آتش کشیده شود. این عملیات را با یکی از دوستان به صورتی برنامه ریزی کرده بودیم که احتمال یک درصد دستگیری بچه ها را نمیدادیم و اگر کسی دستگیر میشد فقط می توانست ما دو نفر را معرفی نماید اما ساواک بعد از این عملیات اقدام به دستگیری بسیاری از بچه های مذهبی شهر نمود تا بتواند عاملین اصلی را شناسایی کنند که برای دومین بار در شهر ساری که به صورت تبعید درس می خواندم دستگیر شدم.

س – چه انگیزه ای در طول زندان باعث ادامه مقاومت شما شد؟

محمودی – هر وقت در زندان می توانستم از پس شکنجه ها برآیم و کسی را لو ندهم، برای من لذ تبخش بود و شکر می کردیم که خدایا ما را در این امتحان موفق بدار. یاد داستا نهای صدر اسلام و مقاومت های بلال، سمیه، یاسر و… به ما نیرو می داد. البته تحمل زیر شکنجه ها کار ساده ای نبود، اما یکی از دستاوردهای دوران زندان این بود که توانستم تمام آیات قرآن که در مورد شهادت و مبارزه و هجرت بود را در دفتری بنویسیم.

س – به نظر شما علت اصلی ماندگاری انقلاب در این چهار دهه چه بود و چه مسائلی انقلاب را تهدید می کند؟

محمودی – در زمان جنگ همه کسانی که به جبهه می رفتند، اعم از مسیحی و مسلمان و یا هر اعتقاد دیگر، با شنیدن یک سخنرانی از امام از این رو به آن رو می شدند. ایشان با دم مسیحایی وخلوص و صداقتی که داشتند پایه های انقلاب را مستحکم نمودند ولی متأسفانه امروز میز خطابه ها به سمت بعضی از مداحها و متملقین افتاده که حرفهای آنها مغایر با آرمان های انقلاب و دیدگاه بنیان گذار جمهوری اسلامی است. نسل جوان امروز با فضای مجازی به دنیا متصل است خیلی از حرفها را نمی پذیرند، به قول دکتر شریعتی برای کوبیدن کسی از آن بد دفاع کنید. یکی نمی تواند جلوی برادرش را بگیرد، دیگری نمی تواند جلوی فرزندش را بگیرد. اگر در دهه اول انقلاب می شد انحراف را با ده میلیون اصلاح کرد امروز با میلیاردها نمی توان انقلاب را به حال و هوای اول برگرداند. مسئولان باید پاسخگوی رفتارشان باشند باید پاسخگوی خون شهدا و جانبازان باشند. وقتی ما مبارزه می کردیم یک درصد در مخیله ما نمی گنجید که مظاهر ناهنجار را ببینیم. امروز بعد از چهار دهه چرا نمی توانیم یک اداره ای، سازمانی، ارگانی، نهادی و…. را معرفی کنیم که الگوی اسلام باشد. مبارزه با بی عدالتی و فساد باید با کمک افراد پاکدست ادامه یابد. عملکرد مسئولان باید به گونه ای باشد که مردم امیدوار شوند. مسئولان سری به دانشگاهها، کارخانه ها، بازارها و مجامع عمومی بزنند تا ببینند زیر پوست جامعه چه می گذرد؟

منبع: نشریه الکترونیک فجرآفرینان۳

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.