خاطرات مبارزه و زندان اصلان شاملو/ عضو کانون

آن زمان مرحوم استوار ساقی رئیس زندان قز ل قلعه بود و مرد خوبی بود. او به من قوت قلب می داد و می گفت نترس اینها چیزی نیست. ساقی ترک زبان بود و وقتی پس از انقلاب محاکمه می شد آقای علی حجتی کرمانی و عده دیگر از مبارزان رفتند و شهادت دادند که ایشان در زندان آدم خوبی بوده و هوای زندانیان را هم داشته است. به همین دلیل وی به چهار سال زندان محکوم شد…

کد خبر : 3126
تاریخ انتشار : پنجشنبه 14 اسفند 1399 - 17:30

اصلان شاملو در سال ۱۳۲۳ در شهر ملایر متولد شد و تا پایان دوره دبیرستان در همین شهر بود.

تابستان ۱۳۴۳ از تهران به ملایر آمد . ساواک به منزل آنها حمله کرد، زیرا ملایر اداره ساواک نداشت. این شهر توسط همدان کنترل می شد. مأموران ساعتها مشغول گشتن بودند. آن زمان خانه ها جاهای عجیب وغریبی برای مخفی کردن داشتند. در جیب او یک اعلامیه که مربوط به ماجراهای ششم بهمن سال ۴۱ بود که در آن شاه منشور ششگانه را تصویب کرد. ساواک او را دستگیر کرد، اما با وی، با خشونت رفتار نکرد. در حقیقت آ نها به دنبال برادر بزر گتر ش بودند که دانشجوی حقوق دانشگاه تهران بود و در انجمن اسلامی دانشگاه نیز فعالیت داشت. برادرش عضو نهضت آزادی و از علاقه مندان و طرفداران آیت الله طالقانی و مهندس بازرگان بود.

او را به همراه تعداد زیادی کتاب که در منزل شان بود با خود بردند. مدتی در زندان قز ل قلعه بود و بازجویی می شد. شاملو در باره این دوران می گوید: ” آن زمان مرحوم استوار ساقی رئیس زندان قز ل قلعه بود و مرد خوبی بود. او به من قوت قلب می داد و می گفت نترس اینها چیزی نیست. ساقی ترک زبان بود و وقتی پس از انقلاب محاکمه می شد آقای علی حجتی کرمانی و عده دیگر از مبارزان رفتند و شهادت دادند که ایشان در زندان آدم خوبی بوده و هوای زندانیان را هم داشته است. به همین دلیل وی به چهار سال زندان محکوم شد. پس از مرگ وی عد ه ای از زندانیها در مجلس ترحیم او شرکت کردند، زیرا « استوار ساقی » به طور پنهان و پیدا به زندانی ها خدمت می کرد. ولی باکسانی که می خواستند آنتن باشند نیز مخالف بود و از آنها بدش می آمد و همچنین باکسانی که گزارش این وآن را می دادند (خبرچین ها) بد بود، او با من مثل یک پدر رفتار می کرد به همین دلیل خاطر ه اش را فراموش نمی کنم.”

شما بعد از انقلاب چه کارهایی انجام دادید وچه مشاغلی داشتید؟
بعد از انقلاب به توصیه شهید رجایی مشاور وزیر آموز ش و پرورش آقای غلامحسین شکوهی شدم،
این مرد بزرگ و فرهنگ دوست زنده است. او وزیر آموز ش وپرورش دولت موقت بود، البته مرحوم رجایی مشاور شکوهی بود و در حقیقت گرداننده وزارت آموز ش وپرورش بودند. شهید رجایی چهر ه های عرصه فرهنگ و دبیران باسواد و حرفه ای را خوب می شناخت. مرحوم فهیم کرمانی آن روزها که در قم زندگی می کردم تلفن کرد و گفت آقای رجایی گفته است یک نفر را برای ریاست آموز ش وپرورش قم معرفی کنید، مرا معرفی کرد، گفتم من معاون می شوم، ولی رئیس نمی شوم زیرا من بافرهنگی های قم رودربایستی دارم و با آ نها رفیق هستم. فهیم گفت: تو در خیابان جلوی گلوله می رفتی ولی حالا بافرهنگی های قم رودربایستی داری؟ دراردیبهشت به من زنگ زدند و گفتند هیئتی قرار است از مدارس ایران در خارج بازدید کند و شما هم در این هیئت باشید این هیئت به سرپرستی مرحوم دکتر غلامرضا دانش اعزام شد.
ایشان همان روحانی بودند که در انفجار هفتم تیر شهید شدند. من و دو سه نفر کارشناس و یک حسابدار با ایشان راهی شدیم. هیئت برای اولین بار به بغداد رفت. در سرپرستی اسکان پیدا کردیم و چند روز در آنجا مستقر بودیم. بعد به نجف و بصره و سپس به کویت و دبی و… رفتیم. سپس من برگشتم و به عنوان مشاور شهید رجایی در دفتر وزارت آموز ش وپرورش مشغول به کار شدم بعد از مدتی به عنوان دبیر و مشاور سرپرستی در کویت بودم. دو سال آنجا بودم و بعد آقای جواد منصوری از دوستان که محبت زیادی به من داشت از من خواست تا به وزارت
خارجه بروم. سال ۶۱ به وزارت خارجه رفتم و به عنوان سرپرست امور دانشجویی مشغول به کار شدم. حدود چهار سال و نیم در دبی کنسول بودم. بعد برگشتم و در دفتر مطالعات سیاسی وزارت خارجه به عنوان قائم مقام مرکز گسترش زبان فارسی فعالیت کردم. چون رشته تحصیلی من ادبیات فارسی بود، بعد معاون اداره سجلات
وزارت خارجه شدم و بعد هم سرکنسول در «ترابزون » ترکیه در کنار دریای سیاه بودم و
ازآنجا بازنشسته شدم.

در زمان مبارزه و زندان در ذهن خود چه داشتید؟ ایده آل ها و آرما نهای شما چه بود؟
آن زمان ماتحت تأثیر کسانی مثل آیت الله طالقانی، دکترشریعتی، مهندس بازرگان، و… بودیم؛ زیرا آن ها ارزش های دینی و انقلابی را برای ما تشریح و ترویج می کردند، مثل اینکه زیر بار ظلم نرویم، آزاد باشیم، جامعه نیاز به عدالت دارد و … . بیشترین مشکل ما با رژیم این بود که ما می خواستیم کشور زیر سلطه بیگانه نباشد. این مسئله ما را رنج می داد. این مشکل اساسی هم وطنان دردمند ما و مسائل اخلاقی علنی بود. ما جوری تربیت شده بودیم که مظاهر بیدینی، بداخلاقی، نبود عدالت و… را تحمل نمی کردیم.
رمز ماندگاری و چهل سالگی انقلاب اسلامی را در چه می بینید؟
با تمام مشکلاتی که در جامعه ما وجود دارد با تمام تبعیض ها و اختلا فها و مسائلی مثل علنی شدن اختلا س ها و… بازهم مردم نظام را دوست دارند و نمی خواهند این نظام متلاشی شود بلکه خواهان اصلاحات و تحقق آرمان های اولیه انقلاب هستند. مردم در برهه های خاص این امتحان را پس داده اند درحالی که ناراضی
هم بودند و نقد هم داشتند در انتخابات شرکت کردند وصف های طویلی تشکیل دادند. رمز ماندگاری انقلاب پشتیبانی مردم است و من امیدوارم حکومت پشتیبانی مردم را از دست ندهد. مشکلات مردم را حل و از محرومین حمایت کند. به قول قدیمی ها باید دستی به سروگوش این مردم بکشد. مردم ما مردم خوبی هستند باید حرف خود را از راه قانون و انتخابات بزنند و خدا ی نکرده از راه گلوله و داد وفریاد و هرج ومرج به سمت خواسته های خود نروند. من عقید ه ام این است که حاکمیت باید در شرایط کنونی و در آستانه چهل سالگی انقلاب به
خواسته ها و مطالبات به حق و قانونی مردم تن داده تا رضایت مردم حاصل شود.

منبع: فجر آفرینان ۳

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.