عبدالحسین طوطیایی پژوهشگر کشاورزی و محیط زیست

میانکاله؛ قتلگاه مهاجران

فلامینگو و چنگرها در هر پرواز دلهره این سال های اخیر خود، یورش هیستریک انبوه ماشین آلاتی را نظاره دارند که بر این سیمای سبز چنگ زده و بذر نیستی می کارند. مهاجران اکنون و بر تلی از اجساد یاران با حقیقتی تلخ روبه رویند که در این سرزمین برایشان انصاری نیست که اگر بود، آن ها اینگونه شاخه حیات خود را از بن نمی بریدند. 
کد خبر : 2230
تاریخ انتشار : جمعه 2 اسفند 1398 - 1:32

زیستگاه بی نظیر میانکاله بعد از این که در کنوانسیون زیست محیطی رامسر در سال ١٣۵۵ توسط سازمان یونسکو به ثبت جهانی رسید، به تدریج در محاصره عوامل پرخطر فراوانی قرار گرفت که کماکان ادامه دارد. ساخت وساز های بی رویه و احداث واحد های صنعتی پرشمار و جنگل تراشی های گسترده این کانون حیات را مانند سراسر شمال کشور در خود محاصره کرده است. آیا حیرت آور نیست که رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در آغاز بکار خود موافقت در ساخت صنایع پتروشیمی در این زیستگاه شکننده را اعلام کرد؟ اکنون هم با گذشت یک ماه از این رویداد تلخ نسبت به چرایی آن سکوت و تنها به اما و اگر ها بسنده شده است. براساس اجماع نظرات کارشناسان مستقل عمده ترین عامل این مرگ ومیر؛ مسمومیت ناشی از بوتولیسم برآورد شده است.


دکتر بهرنگ اکرامی در این باره گفته است:« منشأ این مسمومیت غذایی (food poisoning) نوعی باکتری است که در پرندگان به ویژه از گونه های چنگر و فلامینگو که از جلبک ها و پلانگتون ها تغذیه می کنند، ایجاد می شود. این بیماری باکتریایی در آزمایشگاه داخل استان برای مرگ پرندگان مهاجر زمستان گذران تا حدودی به قطعیت رسیده است.» به گفته ایشان، یکی از احتمالاتی که مطرح است این است که از چندین روز پیش آب تالاب و غذای پرندگان بر اثر ورود فاضلاب خانگی یا حتی صنعتی آلوده شده و الودگی بر جلبک ها و پلانگتون ها هم اثر گذاشته باشد و در نتیجه آن پرندگانی که از قسمت الوده تغذیه کردند، دچار مسمومیت شده باشند.

سیل مخرب اسفند ٩٧ به استان گلستان به این منطقه اسیب جدّی زد. اینک هم مرگ خاموش هزاران پرنده در واقع فریاد اعتراض دیگری از طبیعت مظلوم این خطه است. فریادی که در مغاک همایش و جلسات بیهوده سازمان های متولی و بازی با واژه ها به خوبی بازتاب نیافته است. هنوز بحث نابودی خزر و برنامه های انتقال آب و اتفاقا در مجاورت میانکاله را می شنویم، تا عاقبت سرزمین سوخته ای به آیندگان تحویل دهیم. بیم آن می رود که این فاجعه نیز در افکار عمومی با حادثه تازه ای به فراموشی برود؛ گرچه فریاد جان گداز استمداد طبیعت هم چنان پژواک خواهد داشت.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.