مزرعهٔ حیوانات دربارهٔ گروهی از جانوران اهلی است که در اقدامی آرمانگرایانه و انقلابی، صاحب مزرعه یعنی آقای جونز را از مزرعهاش فراری میدهند تا خود ادارهٔ مزرعه را بهدست گرفته و «برابری» و «رفاه» را در جامعهٔ خود برقرار سازند. رهبری این جنبش را گروهی از خوکها بهدست دارند.بعد از پیروزی این انقلاب، خوکها که هوش بیشتری نسبت به بقیه حیوانات داشتند، رهبری حیوانات مزرعه را به عهده میگیرند و قوانینی را وضع میکنند که این قوانین با گذشت زمان دچار تغییر میشوند. این گروه جدید به رهبری خوکی به نام ناپلئون همچون آقای جونز به بهرهکشی از حیوانات مزرعه میپردازند و هرگونه مخالفتی را سرکوب میکنند.قیام حیوانات درنهایت تبدیل به دیکتاتوری خوکها میشود…
مرد خیّری ….. که نگران زندگی مصدق در زندان بود، روزی به نزد آیت الله بروجردی رفت تا از نخست وزیر سابق نزد شاه وساطت کند و آیت الله نپذیرفت. در خاطراتش نیز از این ماجرا یاد می کند و می نویسد: مرحوم حاج سید رضا فیروزآبادی به مطب آمد و گفت رفته بودم دیدن آیت الله بروجردی. درخواست کردم نامه ای به شاه بنویسد و خاطرنشان سازد که مصدق به این مملکت خدمت کرده است و نفوذ انگلیسی ها را از کشور قطع نموده، شایسته نیست و به صلاح اعلیحضرت هم نیست که چنین رفتاری با او بشود. روزگار بالا و پائین دارد. تاریخ همه این وقایع را ثبت می کند. آیت الله در پاسخ گفته بودند: “حرف های شما را قبول دارم، اما مصدق به روی انگلیسی ها پنجول زده، شفاعت او دشوار است.”…
کتاب ِ آیشمن در اُورشلیم : گزارشی در باب ِ ابتذالِ شر، از آثار پر سر و صدا و جنجالی هانا آرنت به تازگی و پس از تاخیری شصت ساله، در ایران منتشر شده و با استقبال ِ گسترده ای روبروگردیده وبه چاپ هشتم رسیده است. این کتاب محاکمه ی آدولف آیشمن یکی از ماموران ِ ارشد رژیم نازی است که پس از ربودن او از آرژانتین توسطِ سرویسِ مخفی اسرائیل، در اورشلیم برگزار شد و دادگاه حکم به اعدام او داد.
آرنت در این کتاب، آیشمن را کودن وُ احمق نمیداند ولی فاقد ِ ذهنی کاوشگر برای داوری معرفی میکند. چون بسیارانی که ما آنها را انسانهای ”طبیعی وُ عادی و شهروندانی وظیفه شناس وُ مطیع قانون ” می شناسیم، میتوانند در پهنه ی یک نظامِ تمامیت خواه، کسی چون آیشمن شوند…
بیشتر چپگرایان ایرانی که از بیم حبس و شکنجه به شوروی گریختند، در آن دیار با مصایبی به مراتب سنگینتر از میهن خود روبرو شدند. تنها کافی است به یاد آوریم که یک نسل قبل از این قربانیان، که در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی به شوروی پناه بردند، گروهی دیگر به شوروی رفته و به سرنوشتی شوم دچار شده بودند. کمابیش تمام سران و فعالان «حزب کمونیست ایران» که پس از استقرار دیکتاتوری رضاشاه به شوروی گریختند، سروکارشان به دادگاههای فرمایشی افتاد. تمام کادرهای کمونیست، به استثنای یکی دو تن، به دست چکا (و سپس کا گ ب) کشته شدند. طنز تلخ روزگار آن است که از نسل کمونیستهای قدیمی، تنها کسانی جان سالم به در بردند که در ایران به زندان رضاشاه افتاده بودند!…
کتابی مستند، حاصل گفتگو با صدها زن روسی که همراه با ارتش اتحاد جماهیر شوروی در جنگ دوم جهانی شرکت کردند. زنانی در سنین پائین جوانی و از هر گوشه و کنار اجتماع، زنانی که همگی داوطلب شرکت در جنگ بودند، اکثرشان پس از گذراندن دوره های گوناگون آموزشهای جنگی برای اعزام به جبهه ثبت نام کردند و با اصرار فراوان خودشان راهی خط اول جبهه شدند، و نه کمک در پشت جبهه. زنانی که حالا، سالها بعد از جنگ، از کابوسها، رنج و تنهائی و هول و هراسشان میگویند. خاطراتشان را به زبان میآورند. خاطراتی تکاندهنده. “بی پرده و عریان”…
کسی که تشویش اذهان میکند، آب به آسیاب دشمن میریزد. اینکه نیّت او چه بوده، اهمیتی ندارد. با رفتارش به آفت جنبش تبدیل میشود و همانگونه هم باید با او رفتار شود.” و “حزب اشتباه نمیکند. من و تو ممکن است اشتباه کنیم، اما حزب نه. … تاریخ نه لغزش میشناسد و نه ملاحظه. سنگین و مصمم به سمت هدف جاری است. در هر پیچ و خمی، لجن و گل و لای و لاشههای غرقشدگان را جامیگذارد، ولی راهش را به خوبی میشناسد. تاریخ اشتباه نمیکند.”این راه مستقیم سیاست و سیاسیکاران، که پستی و بلندیهای روح آدمی را نمیشناسد و یا به رسمیت نمیشناسند، خود روباشوف را نیز قربانی میکند….
طاعون در این کتاب نمادی برای همه آن نیروهایی هستند که علیه بشریت برخاستهاند: فاشسیم است و انواع دیکتاتوری ها و از این قبیل. کامو در دورههایی از زندگیاش در مبارزه سیاسی علیه فاشیسم شرکت داشت و در حزب کمونیست نیز فعالیتهایی میکرد، بعدها در امر مبارزه برای آزادی بشریت به تفکری رسید که آن را در کتاب طاعون بازتاب میدهد. تفکر او در این دوره در واقع ادامه همان تفکر و تردیدی است که شکسپیر در وجود هاملت و جهان نگری او از آن سخن میگوید…
«در وادی انقلاب» عنوان کتابی است در برگیرنده مواضع و دیدگاههای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران(اسفند۱۳۵۷- تیرماه۱۳۵۵) که به مناسبت پنجاهمین سالگرد بنیانگذاری جنبش فداییان خلق بزودی توسط نشر باران در سوئد منتشر میشود.آنچه در پی میآید برگهایی از بخش نخست کتاب با عنوان «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در آستانۀ انقلاب» است که در آن به مواضع و دیدگاههای سازمان از تیرماه ۱۳۵۵ تااسفند۱۳۵۷ پرداخته میشود. بخش دوم کتاب نیز اعلامیهها و سایر اسناد منتشر شده توسط سازمان در آن مقطع زمانی را دربرمیگیرد….
حکومتگران همواره مخالفان و منتقدان خود را به بند و زنجیر میکشیدند تا صدای آنان به گوش ناآگاهان نرسد و آنان نتوانند به جذب نیرو و گسترش اندیشه خود و در نتیجه سرنگونی حاکمان بپردازند. اما به نظر میرسد همین ترفند زندان در عمل به عکس خود تبدیل شده و باعث تزلزل پایههای حکومتها میشده است. تجربه زندان در دوران ستمشاهی گواه آشکاری بر این ادعاست…..