شبِ یَلدا و انقلابِ زمستانی(۳)

شب یَلدا در تهران قدیم با میوه‌های تازه فصل پاییز، میوه‌های خشک شده تابستان، آجیل مخصوص، شیرینی و هندوانه به صبح می‌رسید. همه در منزل بزرگتر خانواده و نزد مادر و پدر جمع می‌شدند. فردای شب یَلدا سعی می‌کردند کار خطایی از آنها سر نزند و آن روز جزو تعطیلات عمومی به‌حساب می‌آمد. تهرانی‌های قدیم شب چله با گردآمدن دور آتش و رقص و پایکوبی این شب را جشن می‌گرفتند. آنگاه سفره‌ای فراخ و گشاده می‌‌انداختند که روی آن آتشدان، عطردان و خوراکی‌های گوناگون ازجمله نان، شیرینی، حلوا و گوشت قربانی بود…

کد خبر : 4544
تاریخ انتشار : یکشنبه 28 آذر 1400 - 8:55

شب یَلدا در تهران قدیم

شب یَلدا در تهران قدیم با میوه‌های تازه فصل پاییز، میوه‌های خشک شده تابستان، آجیل مخصوص، شیرینی و هندوانه به صبح می‌رسید. همه در منزل بزرگتر خانواده و نزد مادر و پدر جمع می‌شدند. فردای شب یَلدا سعی می‌کردند کار خطایی از آنها سر نزند و آن روز جزو تعطیلات عمومی به‌حساب می‌آمد. تهرانی‌های قدیم شب چله با گردآمدن دور آتش و رقص و پایکوبی این شب را جشن می‌گرفتند. آنگاه سفره‌ای فراخ و گشاده می‌‌انداختند که روی آن آتشدان، عطردان و خوراکی‌های گوناگون ازجمله نان، شیرینی، حلوا و گوشت قربانی بود. 

کسانیکه وُسع‌شان می‌رسید یکی را دَم در سرا (در خانه) می‌گذاشتند و عابرین و مسافرین را برای صرف غذا به سر سفره، دعوت می‌کردند. (از شرح مراسم مشابه با دیگر مناطق ایران صرفنظر کرده‌ام).

ــــــــــــــــــــــــــــــ

شب یَلدا در استان مرکزی 

در منطقه ساوه؛ روستائیان، تابستان که می‌شد، گوسفند مخصوصی را که «اتلیک» می‌نامیدند از بین گوسفندان خود جدا می‌کردند تا برای زمستان و بطور خاص برای مراسم شب یلدا، بیشتر به آن برسند تا چله چاق و فربه شود. شب چله که می‌رسید از آن(گوسفند) غذای لذیذی تهیه می‌کردند که «اتلیک شامو» نام داشت. غذا که آماده می‌شد هر خانواده همسایه‌ها و بستگان نزدیک خود را هم دعوت می‌کرد. شب یَلدا همچنین از جگر و دل و قلوه گوسفند و سیب زمینی سرخ شده غذایی به اسم «جزلاق» می‌پختند که شبیه جغول بغول بود. بعد به شیره انگور سرکه معمولی می‌افزودند(ترشی شربت)، و سر سفره می‌‌گذاشتند….شب چله مردم شهر مأمونیه(در بخش مرکزی شهرستان زرندیه استان مرکزی) گوسفندی را ذبح کرده و شام کله پاچه می‌خوردند. در روستای «چناقچی بالا» از توابع مأمونیه، شب چله، ارامنه در کلیسا جمع می‌شدند و پس از دعا و نیایش، کسانی‌که تازه داماد شده بودند، در حیاط یا جلوی کلیسا آتش روشن کرده و هرکس مقداری از آتش را به خانه خود می‌بُرد و از روی آن می‌پرید. در «چهل رز» و نیم ور در شب یَلدا سفره هفت سین درست می‌کردند و در آن هفت نوع خوراکی که با حرف «سین» شروع می‌شد مانند سنجد، سیب، سه پستان، سمنو، سرکه و سبزی می‌گذاشتند. در دلیجان؛ شب چله کدو حلوایی را پخته و به عنوان دسر استفاده می‌کردند.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

شب یَلدا در خراسان

خراسانی‌ها در شب یلدا هویج، گلابی، انار و زیتون سبز می‌خوردند تا به قول گذشتگان، از گزند جانوران، مخصوصاً نیش عقرب ایمن باشند. لبو(چغندر پخته)، شلغم پخته و پختیک(لبوی خشک شده) هم ارج و قرب بسیار داشت. اما در شب یَلدا در خراسان بیش از هر چیز، مراسم «کف زدن» جلوه داشت. ریشه گیاهی به نام چوبک(بیخ) را در آب خیس می‌کردند و می‌جوشاندند و در تغاری سفالی می‌ریختند و جوونای فامیل دسته جمعی تا می‌توانستند آنرا با چوب‌های مخصوص هم می‌زدند تا کف کند و بعد با اضافه کردن گردو و شکر و بادام و…از آن معجونی مثل گز اصفهان می‌ساختند و برای پذیرایی مهمانان سر سفره می‌گذاشتند و قبل از شیرین‌کردن کف‌ها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شور و شادی می‌آفریدند.اگر در شب چله برف می‌بارید، یکی از رسوم مردم در استان خراسان خوردن برف شیره یعنی معجونی از برف و شیره انگور بود. حلوا قلقلی نیز که از کوبیدن مغز گردو؛ بادام، کنجد و دیگر دانه‌های روغنی تهیه و سپس در شیره انگور خوابانده می‌شد، از دیگر شب‌چرّه‌های این شب بود که غالباً کوچکترها از طرف بزرگترها با این شیرینی پذیرایی می‌شدند. از قدیم و ندیم هنرمندان، شاعران و نوازندگان خراسان شمالی در شب یَلدا هنرنمایی می‌کردند، کسانی‌که صدای خوش داشتند،در غالب موارد دستشان به ساز هم می‌رفت. شب چله آوازهای کهن که اغلب به زبان‌های کرمانجی و ترکی سروده شده را می‌خواندند و می‌نواختند.

قار یاغرده پلته پلته کوچه ده

باقله و چغندرم قل قلده قابلمه ده

چله ننگ سوخه گلرده یاخنه

آته یم کلته یه تفتی نه چکرده باشنه

اوگیننگ آ قشامه تئز گئجه یه ده

یَلداننگ عمره که حیف قسقه یه ده

یَلدایم بانه سه شو چله یه ده

چله ننگ حض ائدماقه اوقاره که یئرده یده

چاقون و کفی کفه یولده گنم…

برف در کوچه گلوله گلوله می‌بارید

باقلا و چغندر درون قابلمه قل قل می‌کرد

سرمای چله نزدیک می‌شد

و پدر هم کلاه پشمی خود را به سرش می‌کشید

بعداز ظهر آن روز گویا شب زودتر می‌رسید

و دریغا که عمر شب یَلدا هم بسیار کوتاه می‌نمود

یَلدا بهانه‌ای به جز آن شب نداشت «شب چله»

و تمام خوشحالی و لذت یَلدا از برفی بود که بر زمین نشسته بود

سرمای سرد و کشنده‌ای در راه بود…

«تات»ها(قوم بومی خراسان که به زبان فارسی تکلم می‌کنند) و ساکنین جلگه سنخواست(یکی از بخش‌های شهرستان جاجرم در خراسان شمالی)، در ایام چله کوچک و بزرگ به جمع آوری هیزم می‌پرداختند تا شب یَلدا در میدان فراخی، آتش بیفروزند و مثل مراسم چهارشنبه‌سوری از روی آتش بپرند. همچنین در پشت بام‌های کاهگلی نوعی هیزم را خرمن می‌کردند و آتش می‌زدند به گونه‌ای که شعله‌های آن که آتش شادی می‌‌نامیدند، بسیار چشمگیر بود. بازی‌های دسته جمعی همچون گل یا پوچ، طرح معما و چیستان و بازگویی قصه و داستان‌های قدیمی توسط سالخوردگان و بزرگان فامیل و گرفتن فال حافظ از مراسم شب یَلدا در بیرجند و سایر شهرستان‌های خراسان جنوبی بود.شرح دیگر مراسم شب یَلدا -در برخی نواحی ایران- مثل سرحمومی و حنابندان که با رقص و پایکوبی و چوب بازی همراه بود، فرصت دیگری می‌خواهد.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

شب یَلدا (شو چله) در لرستان

قبل از آنکه به لرستان اشاره کنم این را بگویم که شب یلدا در مناطق مختلف ایران اسامی دیگری هم داشت، برای مثال در فیروزکوه (از استان تهران) شال هشو، می‌گفتند و در گلپایگان «آتشان». وقتی شب چله می‌رسید می‌گفتند: میریم آتشونی (به آتشونی می‌رویم.)در لرستان شب یَلدا؛ «شو چلّه» و «شو اول قارّه» (قاهاره) نامیده می‌شد. دربردارنده معنی و مفهومی جامع از کلمه «قار» با تمام صفات ریشه عربی و یا ترکی آن اعم از «سیاهی» برای شب یَلدا یا «سردی و سپیدی برف» برای اولین روز زمستان.

در لرستان آن شب با استفاده از گندم، شاهدانه، کنجد و گردو، تنقلاتی خاص تهیه می‌کردند و سر سفره شوچله(سفره شب یَلدا) می‌گذاشتند. شب یَلدا، گندم شیره هم می‌خورند. گندم را در شیره خیس نموده، زردچوبه و نمک به آن زده، سپس روی ساج می‌گذاشتند تا برشته شود، بعد با گردو، بادام، کشمش، سیاه دانه و کنجد مخلوط می‌کردند. شب یَلدا همچنین برخی از بزرگان فامیل با جمع شدن کنار هم ضمن قصه‌گویی (از چله بزرگ و چله کوچک یعنی امیل و ممیل و…)، فالی به نام چهل سرو (چهل سروده) و فال حافظ می‌‌گرفتند که این آیین سنتی از دیر باز در شهرهای مختلف به ویژه خرم آباد انجام می‌شد. در بازی یا فال چل سرو(چهل سرود) = یک نفر تسبیح می‌انداخت و هر کدام از حاضرین یک شعر به زبان لکی می‌خواندند و چهلمین شعر نیت گیرنده فال بود. اشعار خاصی هم در شب چله خوانده می‌شد.امشو شو اول قاره خیر د حونت بباره، نون و پنیر و شیره کیخا حونت نمیره، امشو اول قاره، بعد زمسو باهاره، نم نم بارو می‌باره، صاحو حونه بیاره… …رسم و بازی شال دُر کنی (شال آویزان کردن) یا چارشو دُر کنی (چادر شب آویزان کردن) یا گل‌وَنی دُر کنی (سربند آویزان کردن) از محبوب‌ترین بازی‌های شب یَلدا در لرستان بود که بچه‌ها با گره‌زدن شال، روسری یا چادر شب(چار شو)، و آویزان‌کردن آن از بالای پشت بام خانه‌ها، اشعار زیر را بلندبلند می‌خواندند:

چله بونیتو بچو وایک ریمون لو بوم

(طناب بندازید بچه‌ها باهم بریم لب بام)

دُر بکیم گلونی مو کشمش بونن دش سیمون

(آویزون کنیم شال هامون را تا کشمش بریزند توش برامون)

امشو شو اول قاهاره خیر ده حونت بَواره

(امشب شب اول یَلداست خیر به خونت بباره)

نون و پنیر و شیره کیخا حونت نمیره

(نون و پنیر و شیره کدخدا خونت نمیره)

امشو شو اول قاهاره کت و گلونی وه هاره

(امشب شب اول یَلداست شال و روسری آویزونه)

نم نم بارو می‌باره صاحو حونه بیاره

(نم نم بارون می‌باره صاحبخونه بیداره)

امشو شو اول قاهاره بعده زمسّو باهاره

(امشب شب اول یَلداست بعد از زمستون بهاره)

چی ئی به کوشکه بیاره کرمِت بی شماره

(چیزی بده کوچیکه بیاره کرمت بی شماره)

امشو شو اول قاهاره خیر ده حونت بَواره

(امشب اول یَلداست خیر به خوونت بباره)

نون و پنیر و شیره کیخا حونت نمیره

(نون و پنیر و شیره کدخدا خونت نمیره)

بعد از آن، صاحب‌خانه کمی آجیل، گندم برشته با میوه و شیرینی در شال بچه‌ها می‌گذاشت و بچه‌ها ضمن بالا کشیدن شال به عنوان تشکر از صاحب‌خانه، تکرار می‌کردند: «امشو شو اول قاهاره نون و پنیر و شیره کیخا هونت نمیره»(امشب شب اول یَلدا یا اول زمستان است نان و پنیر و شیره کدخدا خانه‌ات نمیرد).سپس، شال را برمی‌داشتند و به روی پشت بام‌های دیگر می‌رفتند و دوباره ترانه فوق را می‌خواندند. (فرج علیپور ترانه شو اول قاره «شب یَلدا»را خوانده‌است.)شایان ذکر است که شال‌در‌کنی (آویزان‌کردن شال در شب یلدا)؛ خاص لرستان نبود و با تغییرات جزیی در مناطق دیگر ایران هم اجرا می‌شد.

منبع: سایت همنشین بهار http://www.hamneshinbahar.net/

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.