محمدرضا شجریان – روزگار من به سر شد

محمدرضا شجریان اول مهر ماه ۱۳۱۹ در مشهد متولد شد. ۵ ساله بود که در خلوت کودکانه‌اش آواز می‌خواند، ۱۵بهمن ۱۳۲۶ به کلاس اول می‌رود و یک سال بعد به آموزش تلاوت قرآن‌کریم نزد پدر می‌پردازد. در ۹ سالگی تلاوت قرآن را آغاز می‌کند و یک سال بعد این کار را  در میتینگ‌ها و اجتماعات

کد خبر : 3752
تاریخ انتشار : پنجشنبه 17 مهر 1399 - 18:11

محمدرضا شجریان اول مهر ماه ۱۳۱۹ در مشهد متولد شد. ۵ ساله بود که در خلوت کودکانه‌اش آواز می‌خواند، ۱۵بهمن ۱۳۲۶ به کلاس اول می‌رود و یک سال بعد به آموزش تلاوت قرآن‌کریم نزد پدر می‌پردازد. در ۹ سالگی تلاوت قرآن را آغاز می‌کند و یک سال بعد این کار را  در میتینگ‌ها و اجتماعات سیاسی آن سال‌ها ادامه می‌دهد.

در سال ۱۳۳۱ برای نخستین بار صدای محمدرضا شجریان از رادیو خراسان پخش می‌شود. سال ۱۳۳۲ محمدرضا شجریان عنوان شاگرد ممتاز را در بین دانش آموزان مشهدی از آن خود می‌کند و سپس در دبیرستان شاهرضا تحصیلات خود را پی می‌گیرد. همزمان در مسابقات فوتبال دبیرستان‌های مشهد هم حضور می‌یابد و در سال ۱۳۳۴ موفق می‌شود به تیم دانش آموزی استان راه یابد.

محمدرضا شجریان در سال ۱۳۳۶ به دانشسرای مقدماتی در مشهد می‌رود و از همین سال است که برای نخستین بار با یک معلم موسیقی به نام جوان ‌آشنا می‌شود. پی گیری جدی کار آواز سبب می‌شود تا در سال ۱۳۳۸ محمدرضا شجریان به اجرای آوازهایی بدون ساز و نیز قرائت قرآن برای رادیو خراسان بپردازد. یک سال بعد شجریان دیپلم دانشسرای عالی را می‌گیرد و به استخدام آموزش و پرورش در می‌آید و همزمان به تدریس در دبستان خواجه نظام‌الملک بخش رادکان می پردازد و نیز با سنتور آشنا می‌شود.

آشنایی با سنتور این اشتیاق را در وی شدت می‌بخشد که  با نت و فراگیری سنتور نزد آقای جلال اخباری و شروع سنتور سازی و تحقیق برای بهتر کردن صدای سنتور تجربه‌های خود در موسیقی را گسترش دهد.  

محمدرضا شجریان تا سال ۱۳۵۰ به این خاطر که پدرش می‌خواست خانواده آن‌ها بیشتر با قرائت قرآن و چهره مذهبی شناخته شوند، با نام مستعار سیاوش بیدگانی با رادیو همکاری می‌کرد، ولی بعد از آن پدرش به او اجازه استفاده از نام اصلی‌اش را داد.

محمدرضا شجریان پس از چند سال تدریس و مدیری دبستان‌های مشهد آذر ماه ۱۳۴۶ به تهران منتقل می‌شود و از همان بدو ورود با استاد احمد عبادی (نوازنده و نواساز نامی سه‌تار) آشنا می‌شود و همزمان به همکاری با رادیو ایران می‌پردازد و در کنار آن به کلاس درس آواز استاد اسماعیل مهرتاش و انجمن خوشنویسان نزد استاد بوذری می‌رود. آشنایی با رضا ورزنده (استاد سنتور) در تابستان همین سال بود. اجرا و ضبط نخستین برنامه در رادیو ایران که با عنوان “برگ سبز شماره ی ۲۱۶” در شب جمعه ۱۵ اذر ماه پخش شد از دیگر فعالیت‌های شجریان در این سال بود.

محمدرضا شجریان در سال ۱۳۴۹ همکاری خود با برنامه‌های تلویزیون ملی ایران را آغاز می‌کند و همزمان به دریافت عنوان خوشنویس ممتاز نایل می‌شود. در سال ۱۳۵۰ محمدرضا شجریان با استاد فرامرز پایور آشنا می‌شود. به مشق سنتور و آموزش ردیف آوازی صبا نزد ایشان می‌پردازد. در همین سال بود که محمدرضا شجریان با شاعر گرانمایه هوشنگ ابتهاج (سایه) آشنا می شود و به همکاری با برنامه گلهای تازه رادیو می‌پردازد.

حواشی محمدرضا شجریان :

در پی حوادث سال ۸۸ شجریان با یک نامه انتقادی به ضرغامی رئیس صدا و سیما استفاده از سروده های انقلابی بخصوص سرود ایران، ای سرای امید را غیر شرعی خواند و خواستار توقف پخش این آثارش شد مدتی بعد آهنگ زبان آتش را خواند که بعد از آن پخش دعای ربنا او نیز در صدا و سیما ممنوع شد و از اجرای کنسرت های او در ایران جلوگیری گردید.

– نوا (مرکب‌خوانی)

– دستان

– دود عود

– ساز قصه‌گو و کنسرت بزرگداشت حافظ

– پیام نسیم

– دل مجنون

– سرو چمان

– آسمان عشق

– دلشدگان

– دیلمان

– رباعیات خیام

– چشمهٔ نوش

– بهاریه

– یاد ایام

– جان عشاق

– گنبد مینا

– پیغام اهل دل (همایون‌مثنوی)

– در خیال

– رسوای دل

– عشق داند

– شب وصل

– معمای هستی

– شب، سکوت، کویر

– آهنگ وفا

– آرام جان

– بوی باران

– زمستان است

– بی تو به‌سر نمی‌شود

– فریاد

– هم‌نوا با بم

– جام تهی

– ساز خاموش

– سرود مهر

– غوغای عشق‌بازان

– آه باران

– زبان آتش

– رندان مست

– مرغ خوش‌خوان

– رنگ‌های تعالی

– طریق عشق

خوانندهٔ تیتراژ فیلم :

دلشدگان (۱۳۷۰)

ابجد (۱۳۸۱)

زمستان است (۱۳۸۴)

استاد محمدرضا شجریان درگذشت | خسرو آواز ایران پر کشید

محمدرضا شجریان خواننده پیشکسوت موسیقی ایرانی پس از تحمل یک دوره بیماری پنجشنبه ۱۷ مهرماه در سن ۸۰ سالگی درگذشت.

محمدرضا شجریان طی سه چهار سال اخیر همزمان با تشدید بیماری بارها در بیمارستان بستری شده بود.

جزییات تشدید بیماری این هنرمند شناخته شده موسیقی ایران، زمانی رسانه‌ای شد که بهمن ماه ۹۸ خبر رسید که شجریان در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری شده است. شرایطی که تا اسفند ماه نیز به صورت متناوب ادامه داشت. در همین شرایط بود که همایون شجریان در شامگاه سوم اسفند ۹۸ به میان مردمی که شبانه در بیمارستان جم تهران حضور پیدا کرده بودند، آمد و در سخنانی روند بیماری و درمان پدر را اینگونه تشریح کرد؛

«از سه چهار سال قبل که پدر در آمریکا مجبور به رادیوتراپی شدند، این رادیوتراپی عوارض سویی به همراه داشت که شرح آن را بعدها در رسانه‌ها هم مطرح خواهم کرد. همان زمان بنده را خواستند که به آمریکا بروم. با مشکلاتی همچون اخذ ویزا و داستان‌های دیگر، خود را به آنجا رساندم. شرایط ایشان آن روز به گونه‌ای بود که دکترها او را جواب کردند و حتی گفتند تا یک هفته دیگر بیشتر زنده نخواهند بود چرا که حدود یک هفته بود که پدرم نه آب خورده بود و نه غذا. […] به دلایل عوارض همان رادیوتراپی و تورم مغز، مراحل پیچیده‌ای طی شده بود و سرانجام هم پزشکان پدر را جواب کردند اما بنده اصرار کردم در صورتی که ایشان عذاب و دردی نداشته باشد، حتی شده برای یک روز هم بیشتر او را برای ما نگه دارند، این کار را بکنند. برای تغذیه در معده‌شان لوله‌ای کارگذاری شد تا بتوانند غذا به او بدهند و همین تغذیه مجدد باعث احیا شد. پس از آن شرایطی را فراهم آوردیم تا به رغم برخی مشکلات پدر را به ایران منتقل کنیم.»

این هنرمند باسابقه موسیقی ایرانی از ابتدای سال ۹۹ در چند نوبت به بیمارستان منتقل و در بخش مراقب‌های ویژه بستری شد که آخرین نوبت آن روز ۱۳ مهرماه بود.

پیکر زنده‌یاد شجریان طبق برنامه‌ریزی برای تدفین و خاکسپاری به زادگاهش مشهد مقدس منتقل خواهد شد

تصنیف “بی همزبان” یکی از قطعات آلبوم “سرو چمان” با صدای محمدرضا شجریان است. متن این تصنیف سروده جواد آذر است.

کلیک کنید https://youtu.be/pTY880X7XjI

 متن تصنیف بی همزبان محمدرضا شجریان:

هر دمی چون نی، از دل نالان، شکوه ها دارم  

روی دل هر شب، تا سحرگاهان، با خدا دارم    

 هر نفس آهی است، کز دل خونین     

لحظه های عمر بی سامان، میرود سنگین    

      اشک خونآلود من دامان، می کند رنگین             

به سکوت سرد زمان، به خزان زرد زمان        

نه زمان را درد کسی، نه کسی را درد زمان     

  بهار مردمی ها دی شد           

 زمان مهربانی طی شد         

آه از این دمسردیها خدایا     

نه امیدی در دل من، که گشاید مشکل من          

نه فروغ روی مهی، که فروزد محفل من          

    نه همزبان دردآگاهی           

 که ناله ای خورد با آهی        

داد از این بیدردی ها خدایا      

    نه صفایی ز دمسازی به جام می        

      که گرد غم ز دل شوید         

         که بگویم راز پنهان            

   که چه دردی دارم بر جان     

وای از این بی همرازی خدایا  

وه که به حسرت عمر گرانی سر شد  

همچو شراری از دل آذر بر شد و خاکستر شد    

یک نفس زد و هدر شد، روزگار من به سر شد  

چنگی عشقم راه جنون زد    

        مردم چشمم جامه به خون زد            

          آه، دل نهم ز بی شکیبی          

           با فسون خود فریبی            

           چه فسون نافرجامی            

            به امید بی انجامی              

وای از این افسون سازی خدایا

۹

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.