علل گرایش افراد و گرو هها به مبارزه مسلحانه/ گفت و گو با محمدرضا علی حسینی دبیرکل کانون

وقتی فضای یک جامعه به حدی بسته شود که حتی مردم از گفتگو با یکدیگر و اظهارنظر منع یا واهمه داشته باشند، افراد و گروههای مستعد به مبارزه مسلحانه کشیده می شوند. در فضای آن روزها هیچ کس حق حرف زدن درباره سیاست را نداشت. ضمن اینکه در آن روزها گروههایی مسلحانه در دیگر نقاط جهان از جمله در نیکاراگوئه و اریتره مشغول مبارزه بودند. در حال حاضر افراد به مراحل دیگری رسیده اند ما در خفقان آن زمان نمی توانستیم کاری از پیش ببریم و حتی می دانستیم اگر وارد مبارزه مسلحانه بشویم کشته خواهیم شد، اما بر این باور بودیم که این راه اثری درازمدت در جامعه می گذارد. علت ورود به مبارزه مسلحانه این بود که سخن گفتن و شفاف گویی اصلا وجود نداشت…

کد خبر : 3080
تاریخ انتشار : پنجشنبه 9 مرداد 1399 - 6:56

محمدرضا علی حسینی متولد سال ۱۳۳۵ شهرستان نهاوند است. او قبل از انقلاب به عضویت گروه انقلابی ابوذر درآمد و
پس از دستگیری اعضای آن در سال ۱۳۵۳ ، محکوم به حبس ابد به اضافه ۲۸ سال زندان شد، ولی در سال ۵۷ و با پیروزی
انقلاب آزاد شد. وی دانش آموخته الکترونیک و علوم سیاسی است، بعدازانقلاب در دور ه های پنجم و ششم نماینده مردم
نهاوند در مجلس شورای اسلامی بوده است. وی اکنون دبیرکل کانون زندانیان سیاسی است.

چه شد که شما به مبارزه با رژیم پهلوی روی
آورید؟

سال ۱۳۴۸ و به دنبال تقاضای مردم شهرستان نهاوند،یک مدرسه اسلامی به وجود آمد که در آن مدرسه، آقای طالبیان کلا سهای مذهبی داشت و آموزش دینی وسیاسی می داد. این مدرسه شروع گرایش مذهبی نوجوانان
شهرستان شد. کلا سها به مرور تبدیل به جلساتی شد که بحثهای سیاسی هم در آن مطرح میشد و فعالیت سیاسی
جوانان شهر نهاوند را باعث شد.

زمینه های مطالعاتی افراد حول چه کتا بهایی بود؟ مذهبی، سیاسی یا را ههای مبارزه؟

رهبری و هدایت جوانان توسط آقای طالبیان با طرح مسائل مذهبی و انقلابی انجام شد. در آن جلسات عمدتا سخنان دکتر شریعتی و رساله آیت الله خمینی بررسی میشد. بعد از یک سال و شروع مبارزات مسلحانه در تهران، شرایطی برای تشکیل یک گروه مسلحانه در شهر نهاوند آماده شد.

چه چیز باعث شد این نوع مبارزات که با پشتوانه مطالعاتی و فکری پیش می رفت، به مبارزات مسلحانه کشیده شود؟

وقتی فضای یک جامعه به حدی بسته شود که حتی مردم از گفتگو با یکدیگر و اظهارنظر منع یا واهمه داشته باشند، افراد و گروههای مستعد به مبارزه مسلحانه کشیده می شوند. در فضای آن روزها هیچ کس حق حرف زدن درباره سیاست را نداشت. ضمن اینکه در آن روزها گروههایی مسلحانه در دیگر نقاط جهان از جمله در نیکاراگوئه و اریتره مشغول مبارزه بودند. در حال حاضر افراد به مراحل دیگری رسیده اند ما در خفقان آن زمان نمی توانستیم کاری از پیش ببریم و حتی می دانستیم اگر وارد مبارزه مسلحانه بشویم کشته خواهیم شد، اما بر این باور بودیم که این راه اثری درازمدت در جامعه می گذارد. علت ورود به مبارزه مسلحانه این بود که سخن گفتن و شفاف گویی اصلا وجود نداشت. البته در شگفتم که این روزها رضا پهلوی و فرح و … حرف های دیگری می زنند، . واقعیت این بود که در آن زمان ناچار بودیم دست به اسلحه ببریم زیرا راه دیگری وجود نداشت.

آیا در همان دوران روحانیت مبارزه مسلحانه را تأیید می کردند؟

در آن زمان برخی روحانیون مثل آقای هاشمی رفسنجانی کمک مالی و دیگر امکانات در اختیار مبارزان از جمله
مبارزان مسلحان مثل فدائیان اسلام قرار می دادند.

شکوفایی انقلاب را تا چه حد مدیون مبارزات مسلحانه گروه اسلامی میدانید؟

بعد از مبارزات مشروطیت جامعه به دنبال دموکراسی و آزادی خواهی بود. نمی توان گفت انقلاب متأثر از کدام نوع مبارزه بود، ولی در آن دوره که یا در زندان بودیم یا مبارزه مسلحانه می کردیم، در ایجاد بدبینی مردم نسبت به رژیم شاه مبارزه ما مؤثر بود، ولی اگر در سال ۵۶ شخص امام خمینی نبودند انقلاب اتفاق نمی افتاد، چراکه مبارزان و مغزهای سیاسی کشور در زندان بودند. در زندانهای شاه افراد متفکر و اهل مطالعه محبوس بودند. در سالهای ۵۳ و ۵۴ تحلیل بر این بود که احتمالا ۵۰ سال طول می کشد تا مبارزات مسلحانه و غیرمسلحانه به نتیجه برسند و تحول و انقلاب ایجاد شود. شاید اگر امام خمینی نبود ما باید سالها مبارزه می کردیم تا پیروز شویم که البته معلوم نبود به طور قطع پیروز شویم.

سازوکار تشکیلات در دوران مبارزه اعم از اسلحه و آموزش و ارتباطات به چه شکل انجام میشد؟

در آن زمان کار تشکیلاتی خیلی خطرناک بود زیرا هرکسی را که می گرفتند آن قدر شکنجه می دادند تا رابط خود را لو دهد، اما فعالیتها با احتیاط زیاد انجام می شد. برای مثال من و شما که ممکن است همدیگر را نشناسیم کسی که ما را به هم متصل می کرد باید به طور کل ارتباطش را با ما قطع می کرد. اگر ما را گرفتند آن فرد را نمی توانستیم لو بدهیم، چون او رفته بود و در جای دیگری زندگی می کرد. ما هم همدیگر را نمی شناختیم و هر بار هم همدیگر را میدیدیم اسم

قرارمان را قرار سلامتی می گذاشتیم و می آمدیم علامت میزدیم روی دیوار. نفر بعدی اگر علامت بود علامت دیگری می زد و این نوع فعالیت، به شدت نیاز به مراقبت داشت و خطرناک بود که ما عمل می کردیم تا تشکیلات را حفظ کنیم. در آن زمان افراد کمی علیه رژیم شاه مبارزه می کردند ولی هر کدام به طریقی مسلح میشدند این طور هم نبود که از خارج کشور اسلحه بیاورد، | برخی در لبنان می رفتند و حتی دوره هایی هم میدیدند ولی این نبود که اسلحه و …. از آنجا فرستاده شود و یک ولی این نبود که اسلحه و …. از آنجا فرستاده شود و یک کشور خارجی به آنها امکانات بدهد. گروهها به شکل های مختلف مهمات خود را به دست می آوردند.

اجازه بدهید از فضای مبارزه بیرون فاصله بگیریم و از شیوه های مبارزاتی پس از ورود به زندان صحبت کنیم. در دوران زندان و خفقان حاکم در آن محیط چگونه آن انگیزه مبارزاتی در زندانیان باقی ماند؟

انگیزه ای که ما به خاطر آن به زندان افتاده بودیم به قوت خود باقی بود ما به دنبال آزادی و دموکراسی رفاه و تحول ملت بودیم. البته ممکن بود کسی در زندان کم بیاورد و تشکیلات را تغییر دهد و در نهایت عفو و از زندان بیرون بیاید و برود سراغ زندگی در سالهای ۵۶ و ۵۷ واقعا انگیزه وجود داشت یک عده ای می گویند که شاه داشت برنامه ریزی می کرد اینها همه در حد حرف است ما همه باانگیزه بودیم، اما چون چاره ای نبود مبارزه مسلحانه می کردیم. در حال حاضر من نسبت به برخی سیاستها انتقاد دارم و نقد می کنم، اما در آن زمان امکان این نقد مطلقا وجود نداشت.

با همه اینها، یک دوره ۴۰ سا له از انقلاب ما می گذرد می خواهم تحلیل شما را از انقلاب بعداز این چهارده جویا بشوم. آیا این همان آرمان هایی که بود که در اوایل به خاطرش مبارزه انجام می شد؟

پاسخ به این سؤال شفاف است. ما نمی خواستیم مردم گرفتار و قوام خانواده ها سست شود و گرسنگی و فقر و به وجود بیاید. آرمان هایی که ما برایشان مبارزه کردیم چنین نبوده و بسیاری از این آرمان ها محقق نشده که باید تلاش کنیم محقق شود. به نظرم ریشه مشکلات متأثر از روابط خارجی و عدم برنامه ریزی داخلی و انحصارطلبی اشخاص است.

توصیه شما به عنوان یک الگوی مبارز برای نسل حاضر چیست؟

در حال حاضر مهم ترین چیزی که به نظر می رسد این است که همه ما ایرانی ها اعم از پیر و جوان تعصب زیادی نسبت به کشور خویش داریم حتی آنهایی که در خارج از کشور هستند، اما آنچه برای نسل جوان مهم به حساب می آید، این است که نباید فریب موضوعات سیاسی، اتفاقاتی که پشت پرده می گذرد، زد و بندهای سیاسی و … را بخورند. مردم در گذر زمان پس از انقلاب مراحلی را پشت سر گذاشتند که بسیاری از آنها لازم و طبیعی بوده است. طبیعی است که مردم نمی خواهند انقلاب شکست و یا فروبپاشد صورت بگیرد. مردم ایران در فرایند انقلاب هرگاه فرصت داشته اند، مجالس و دولت های خود را روی کار آورده اند. به نظر من باید مسائل را دقیق، علمی و با اندیشه ببینند و بعد از آن به جریان های سیاسی کمک کنند.انقلاب اسلامی با همه فراز و نشیب هایی که داشت یک دستاورد به همراه داشت و آن، افزایش دانش و سطح آگاهی مردم بوده است.

منبع: فجرآفرینان۳


ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.