برای دستگیر کردن وحید همه اعضاء خانواده ما زیر نظر بودند. بعد از دستگیری من و پدرم، برادرها و دایی ام را دستگیر کردند. فقط مادرم بیرون مانده بود و مرتب می آمد پشت در کمیته و می گفت، «منم دستگیر کنین!» روزی که بعد از چهار ماه داشتند پدرم را آزاد می کردند، بازجوها جلوی ما به او گفتند، «حتما وحید با تو تماس میگیره. بهش بگو خواهر و برادرهاش رو اینقدر تو زندون نگه می داریم تا بپوسند، یا خودش رو معرفی کنه!»
ابراهیم رنجکشان- ابراهیم محجوبی- احمد امانی- احمد پورمندی- احمد خوشبخت- احمد شیبانی- احمد محمدی- ارسلان پورقباد- اژدر بهنام- اسد ترابی- اسفندیار صادق زاده- اسفندیار کریمی- اسماعیل ختائی- اشرف میرهاشمی- اصغر بی نیازان- اصغر خرسند- اکبر دوستدار- اکبر سوری- اکبر سیف- اکبر محمدی- امیر ممبینی- ایرج تقی زاده- ایرج نیری- باقر ابراهیم زاده- باقر قلیائی- بهروز
جلسه ۴۸۵/ نشست هماندیشی کانون زندانیان سیاسی با سعید مدنی ـ چهارشنبه ۹۸/۱۱/۱۶ عصر از ساعت ۵ تا ۷/۳۰
با درود جلسه ۴۸۵/ نشست هماندیشی کانون زندانیان سیاسی: 🌾میهمان این هفته: سعید مدنی، پژوهشگر علوم اجتماعی و فعال ملی_مذهبی 🌾موضوع سخنرانی: “بحرانهای کنونی و چشمانداز آینده” 🌾مجری جلسه:همبند گرامی باقر ذهبیون 🌾زمان: چهارشنبه ۹۸/۱۱/۱۶ عصر از ساعت ۵ تا ۷/۳۰ (لطفآ راس ساعت ۵ در جلسه حضور پیدا کنید) 🌾مکان کانون:بلوار کشاورز،ابتدای وصال شیرازی،کوچه
به تخت بسته شده بودم و حسینی شلاقم میزد. عضدی به حسینی دستور داد، «ول کن! برو اون خرس رو بیار، تا این آدم بشه!» حسینی با لحنی جدی گفت، «چرا خرس؟ خودمون که هستیم!» روزهای شکنجه و مرحله اول بازجویی پایان یافت. اما ماجرای خرس و حسینی و فرمانبریهایش از امر و نهیهای عضدی، همه ذهنم را گرفته بود. از خودم میپرسیدم، چگونه میتوان باور کرد که آدمی تا حد یک حیوان درنده تنزل