شهید محمد علی باقری و دوستان او در سالهای پیش از پیروزی انقلاب – با تاسیس گروهی به نام والفجر یا فجر انقلاب – از جمله کوشندگان راه پر مخاطره برای آزادی بودند .
دادگاه رژیم پهلوی محمدعلی باقری و سه تن از دوستانش را به اعدام و دو تن دیگر را به حبس ابد و بقیه را به حبسهای مختلف محکوم کرد.شهیدان محمدعلی باقری و محمود پهلوان در ۱۳ بهمن ۵۴ و شهیدان حمیدرضا فاطمی و موحدی قمی در اسفند ماه همان سال اعدام شدند…
از وقایع دوران دانشجویی دانشسرای عالی، دکتر توسلی همواره از اعتراض به کنسرسیوم که با اخراج
استاد دانشگاه تهران از جمله دکتر سحابی، مهندس بازرگان و دکتر قریب و تاسیس شرکت «یاد »همراه بود یاد می کرد. استقلال دانشگاه تهران در آن زمان به حدی بود که وقتی وزیر از دکتر سیاسی درخواست کرد که به وزارتخانه برود و در مورد این اعتراض توضیح دهد دکتر سیاسی امتناع کرد و گفت این وزیراست که باید به دانشگاه تهران بیاید….
دو مشکل اساسی داریم. اول تخصص در حکمرانی است که در دنیای امروز از پیچیدهترین تخصصهاست. کسانی را نیاز داریم که ساختار قدرت جهانی را بهدرستی بشناسند و سیاستهای اداره کشور را براساس آن شناخت تنظیم کنند و دوم انتخاب سیاست توسعه است که در جهت تعامل با دنیا نیست که باید به پیامدهایش فکر میکردند. به نظر من اعمال این سیاست یکبعدی بوده و برای جلوگیری از پیامدهای آن، مطلقا چارهاندیشی نشده است. معلوم است وقتی تداوم سیاستها برای حضور در منطقه، نه به روش حضور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که مؤثرترین روش نفوذ در دیگر کشورهاست که به روش تقابل انتخاب شد، مسلم است این روش تهدیدهای غرب و عوامل منطقهای آنها را به دنبال دارد و شرایط موجود پیش میآید…..
آقای طالبیان در نهاوند گروه ابوذر را راه انداختند و نوجوانان و جوانان حول محور ایشان جمع شدند. در آنجا یک جو سیاسی ایجاد شده بود. در تهران هم آنموقع مبارزه مسلحانه شکل گرفته بود. از طرف دیگر، بحثهای دکتر شریعتی در جامعه جوان و دانشگاهی خیلی داغ شده بود؛ بهخصوص سخنرانی او درباره شخصیت ابوذر غفاری و….
چهل دو سال بعد انقلاب، با وجود دستاوردهای فراوان، ما شاهد گسست اجتماعی و فاصله عمیق فقیر و غنی هستیم، علفهای هرزی را می بینیم که به بدنه انقلاب چسبیده اند و هرچه هم ارتزاق می کنند سیر نمی شوند و…
این واقعیت را باید توجه داشته باشیم که انقلابها معمولا” شروع تحول هستند، اما ادامه آن نیازمند پالایش افکار، سنتها و باورهایی هستند که پیش نیاز تدابیر و راه یابی های جدید می باشند، که این، بسته به فراگیری و عمق شان، از توان یک نسل خارج است، و نیاز به تلاش و تجربه چند نسل دارد…
هرچند چگوارا وهمرزمان اودربولیوی جان برسر پیمان خود نهادند ،هرچند آلنده و انقلابیون شیلی با کودتای آمریکائی پینوشه کشته شدند، اما این شکستها از ارزش این انسانهای شریف نخواهد کاست .آنها وجدان پاک و بیدار تاریخ بشری را بوجود آورده اند.شکست آنها ،خطاها واشتباهات آنها زمینه تجربیات گرانقدر وتوانائی ها امروزین مارا فراهم میکند.
اگر هیچ اقدام عملی نباشد خطائی نیز صورت نخواهد گرفت واگر خطائی نباشد،رهنمودی وجود نخواهد داشت.آنها که جسارت عمل داشته جان بر سر آن نهاده اند از یک منظر ،آموزگاران ماهستند. همچنانکه خطاهای ما آموزه های تجربی آیندگان خواهد بود.
کسانی که بعد از نیم قرن دربستر عافیت نقش استاد را بر این پیشینیان بازی میکنندو متفرعنانه رزمندگان سیاهکل را مشتی جوانان خام بی بهره از دانش مبارزاتی میخوانند ،درحقیقت انفعال وبی عملی خودرا را توجیه میکنند.آنها به درد هیچ نمی خورند….