نگاهی بر یادداشت ” قیام سیاهکل یک شکست نبود “/ ایرج شریعت عضو کانون

هرچند چگوارا وهمرزمان اودربولیوی جان برسر پیمان خود نهادند ،هرچند آلنده و انقلابیون شیلی با کودتای آمریکائی پینوشه کشته شدند، اما این شکستها از ارزش این انسانهای شریف نخواهد کاست .آنها وجدان پاک و بیدار تاریخ بشری را بوجود آورده اند.شکست آنها ،خطاها واشتباهات آنها زمینه تجربیات گرانقدر وتوانائی ها امروزین مارا فراهم میکند.
اگر هیچ اقدام عملی نباشد خطائی نیز صورت نخواهد گرفت واگر خطائی نباشد،رهنمودی وجود نخواهد داشت.آنها که جسارت عمل داشته جان بر سر آن نهاده اند از یک منظر ،آموزگاران ماهستند. همچنانکه خطاهای ما آموزه های تجربی آیندگان خواهد بود.
کسانی که بعد از نیم قرن دربستر عافیت نقش استاد را بر این پیشینیان بازی میکنندو متفرعنانه رزمندگان سیاهکل را مشتی جوانان خام بی بهره از دانش مبارزاتی میخوانند ،درحقیقت انفعال وبی عملی خودرا را توجیه میکنند.آنها به درد هیچ نمی خورند….

اولین بازداشت من/ ایرج شریعت

بار اول که توسط ساواک باز داشت شدم ،سال ۱۳۴۹ بود که هنوز ۱۷ سال داشتم.قبل از ساعت ۸ صبح عازم دبیرستان بودم..برف شدیدی می بارید.همه جاآکنده از برف و سفیدی بود.واین،فضا وحالتی خاص به شهرمیداد.حالتی خاموش که گوئی تمام شهرنیز از شدت برف وسرما زیر لحاف سفیدی که همه جارا پوشانده بود کز کرده

“مادر” ماکسیم گورکی  وداستان من / ایرج شریعت

باوجود آنکه چندین جزوه امنیتی خوانده وتجربیات دیگران راشنیده بودم واز رادیو انقلابیون وسپس رادیو سروش ومیهن پرستان تجربه وخاطره مجاهدین وچریکهای فدائی را گوش کرده بودم ،اما مرتکب چنین خطائی شده ام.دومین خطای من آن بودکه به خواهرم گفتم برو منزل زهراخانوم وکتاب “مادر”را از داخل کتابها بردار وبیا .چون رفتن من به منزل

افسانه سرایی های احمدرضا کریمی و مخدوش کردن تاریخ مبارزات دهه ۵۰/ ایرج شریعت عضو کانون

لازم به توضیح است که من نه بعنوان مدعی درعرصه تئوری بلکه بعنوان یک فردمتوسط نقد خودرانسبت به مجاهدین داشته ومعتقدم ضمن نقد این سازمان دردوره قبل ازانقلاب ،لزوما می باید درزمینه دگردیسی آن ازدوران مسعودرجوی نقد وبررسی جدی صورت بگیرد.اماشرط انصاف نیست که نسیت به هتاکی ودروغپردازی امثال این عنصرکثیف برای خدشه دارکردن ساحت