گذری بر نهضت ملی و جنبش معلمان در گفت و گو با عبدالله طوطیان/ جلیل امجدی

معلمین مرد در دو طرف نشسته بودند و معلمین زن هم وسط بودند که یک مرتبه ماشین­های آتش ­نشانی برای متفرق کردن ما لوله­ های آب رو به طرف جمعیت گرفتند و همه رو خیس ­کردند.با این که همه خیس شده بودند ، کسی از جاش تکون نخورد. ما نزدیک خیابون بودیم و  دکتر خانعلی که قد کوتاهی داشت،  نزدیک جوب وایستاده بود. دکتر خانعلی باچند نفراز معلما برای این که زن ها خیس نشن، به طرف ماشین‌ها ی آتش نشانی رفتن تا سر لوله های آب را به سمت میدون برگردونن. که یک مرتبه سرگرد ناصر شهرستانی از کلانتری دو نبش شمالی بهارستان در اومد و دو تا تیر هوایی زد…

زندان قصر، دادگاه ژیان پناه و داستان تجاوز به زندانیان سیاسی/ همنشین بهار

از زندان قصر که برخرابه های کاخهای قاجاری بنا شد و رضا شاه آنرا در آذر ۱۳۰۸ گشود، دیگر اثری نیست و جز صدای کلاغها و سارهای درختان کاجش، چیزی از آن نمانده و باغ موزه جایش را گرفته است…
زندان قصر اکنون وجود خارجی ندارد و از دادگاه قاسم ژیان پناه که دادگاه من و شما، نیز بود، سالها گذشته و خود وی که از جمله به اتهام تجاوز به زندانیان سیاسی تیرباران شد، صدها کفن پوسانده است. شماری از کسانی هم که در آن به اصطلاح محکمه حضور داشتند، سر بر خاک نهاده اند…

خاطرات مبارزه و زندان اصلان شاملو/ عضو کانون

آن زمان مرحوم استوار ساقی رئیس زندان قز ل قلعه بود و مرد خوبی بود. او به من قوت قلب می داد و می گفت نترس اینها چیزی نیست. ساقی ترک زبان بود و وقتی پس از انقلاب محاکمه می شد آقای علی حجتی کرمانی و عده دیگر از مبارزان رفتند و شهادت دادند که ایشان در زندان آدم خوبی بوده و هوای زندانیان را هم داشته است. به همین دلیل وی به چهار سال زندان محکوم شد…

دکترغلامعباس توسلی در متن تاریخ/  افسانه توسلی

از وقایع دوران دانشجویی دانشسرای عالی، دکتر توسلی همواره از اعتراض به کنسرسیوم که با اخراج
استاد دانشگاه تهران از جمله دکتر سحابی، مهندس بازرگان و دکتر قریب و تاسیس شرکت «یاد »همراه بود یاد می کرد. استقلال دانشگاه تهران در آن زمان به حدی بود که وقتی وزیر از دکتر سیاسی درخواست کرد که به وزارتخانه برود و در مورد این اعتراض توضیح دهد دکتر سیاسی امتناع کرد و گفت این وزیراست که باید به دانشگاه تهران بیاید….

روایتهایی از جدال متقابل شریعتی و روحانیون/ محمد حیدری

«کوچک‌ترین گناه این مرد بدنام کردن روحانیت است. او همکاری روحانیت با دستگاه‌های ظلم و جور علیه توده مردم را به صورت یک اصل کلی اجتماعی درآورد [و] مدعی شد که ملک و مالک و ملا و به تعبیر دیگر تیغ و طلا و تسبیح همیشه در کنار هم بوده و یک مقصد داشته‌‌اند.»…«و خدا

جلسه ۴۸۴/ نشست هم‌اندیشی کانون زندانیان سیاسی زمان: چهارشنبه ۹۸/۱۱/۲ عصر از ساعت ۵ تا ۷/۳۰

زندگینامه خود نوشت مهندس لطف الله میثمی در آبان سال ۱۳۱۹ متولد شدم. تولد من مصادف با اول ماه مبارک رمضان بود.در حالی که دو ساله بودم پدرم در سال ۱۳۲۱ دار فانی را وداع گفت. در بحبوحه جنگ دوم جهانی  مادر من شش فرزند داشت  و در همان حال باردار هم بود. به هر حال او بعد از

خاطراتِ خانه زندگان (قسمت دوّم)

بعد از سخنرانی در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه، دوستانم پیغام دادند مأمورین ساواک به خوابگاه دانشجویان آمده و سراغ تو را گرفته‌اند، و از اتاق تو هرچه کتاب و عکس بوده، برده‌اند، مبادا آفتابی شوی. در اتاقم علاوه بر کتب امانتی، و چند عکس (از سمپوزیوم لیزر، که سال ۱۳۵۰در اصفهان برگزار شد و