ساکنان زندان قصر با اعتصاب غذا به استقبال نوروز ۵۷ رفتند. این پیشنهاد یکی از گروههای مذهبی بود که مورد استقبال بسیاری از زندانیان قرار گرفت و حدود ۱۰۰ نفر دست به اعتصاب غذای تر زدند. به گفته مهدی غنی «این حرکت خواستههایی داشت که در آغاز حرکت اعلام شد. کنشگران با قاطعیت اعلام کردند تا پلیس و حاکمیت خواستههای اعلام شده را برآورده نکنند، آنها تا پای جان بر این اعتصاب پافشاری خواهند کرد. خواستهها عبارت بود از: ملاقات حضوری با اعضای خانواده، دسترسی آزاد به نشریات و مطبوعات منتشره، امکان دسترسی به رادیو، امکان دسترسی به کتابهای چاپ شده.»…
مرد خیّری ….. که نگران زندگی مصدق در زندان بود، روزی به نزد آیت الله بروجردی رفت تا از نخست وزیر سابق نزد شاه وساطت کند و آیت الله نپذیرفت. در خاطراتش نیز از این ماجرا یاد می کند و می نویسد: مرحوم حاج سید رضا فیروزآبادی به مطب آمد و گفت رفته بودم دیدن آیت الله بروجردی. درخواست کردم نامه ای به شاه بنویسد و خاطرنشان سازد که مصدق به این مملکت خدمت کرده است و نفوذ انگلیسی ها را از کشور قطع نموده، شایسته نیست و به صلاح اعلیحضرت هم نیست که چنین رفتاری با او بشود. روزگار بالا و پائین دارد. تاریخ همه این وقایع را ثبت می کند. آیت الله در پاسخ گفته بودند: “حرف های شما را قبول دارم، اما مصدق به روی انگلیسی ها پنجول زده، شفاعت او دشوار است.”…
در زندان اوین بعد از بازجویی مفصلی که حدود۵/۵ ساعت طول کشید با تهدید و تحقیر به سلول انفرادی که بسیار جای بدی بود و از اول در آنجا بودم، مراجعتم دادند. بعد از چند روز به شدت مریض شدم که در زندان مداوا نشدم. به بیمارستان شهربانی منتقلم کردند و در آنجا بعد از معاینات مفصل که اطبا نظر خوبی درباره ام ندادند، مرخص شدم.