پرونده ای برای صمد بهرنگی/ ۳- روایت حمزه فراهتی از مرگ صمد و پاسخی از اسد بهرنگی

روایت حمزه فراهتی/ با صمد تا امواج ارس نهم شهریور ۱۳۴۷ روز مرگ صمد بهرنگی معلم روستاهای آذربایجان و دوست صمیمی بچه هاست. حمزه فراهتی افسر سابق دامپزشکی ارتش که در زمان مرگ همراه وی بوده است، چگونگی غرق شدن و مرگ صمد را به تفضیل در کتاب خاطراتش با عنوان “از آن سال ها

پرونده ای برای صمد بهرنگی ۲-  نخستین آموزگار/ عبدی کلانتری

« … توی کتابخانه آمد با ترس و لرز. من آنجا بودم، دیدم بچهء جوانی آمد و لباس ژنده ای تنش است و «چه باید کرد» چرنیشفسکی را می خواهد… » علامحسین ساعدی، «تاریخ شفاهی ایران» ، گاهنامهء الفبا ، شمارهء هفتم دههء ۱۳۴۰ شمسی، دههء شکوفایی ادبیات و هنر ایران تلقی شده است. فرزندان

پرونده ای برای صمد بهرنگی ۱- صمد معلم بچه ها/ جلیل امجدی

صمد بهرنگی دلش برای زندگی آزاد و فضایی که بتوان در آن به اظهار عقیده پرداخت، پرپر می زد. آزادی ، آرمان تمام قهرمان های داستان اوست؛ زیرا می دانست که تنها در محیط آزاد به معنی واقعی است که استعدادها می شکفد. او خود در کلاس، بارها این مطلب را آزموده بود. ۱

عکس های رو در رو به یاد حمید ارض پیما

در سیلابِ خبرهای ناگواری که این روزها از در و دیوار میبارد خبردار شدم که حمید ارض پیما از میان ما رفت. حمید را نخستین بار تابستان ۱۳۸۴ در لاهیجان ملاقات کردم. آن روزها درگیر تحقیق و پژوهش بر روی کتاب « اسم شب سیاهکل» بودم. حمید ارض پیما از نسل نخست جنبش چریک های