وقتی دکتر مصدق در مخالفت با قانونشکنی شاه (که میخواست به جای دولت، وزیر جنگ و دفاع انتخاب کند) سی تیر سال سیویک استعفا داد، مردم در حمایت از دکتر مصدق یکپارچه قیام کردند و به خیابانها ریختند. بعد به توصیهی انگلستان، شاه قوام السلطنه را نخستوزیر کرد. قوام آمد یک اعلامیهی شدید و غلیظ داد که سیاست را کشتیبانی دگر باید؛ یعنی کسی آمده که مثل مصدق نیست که با مردم با احترام و بر اساس قانون و با حقوق دموکراتیک برخورد کند. قوام صراحتا میگفت هر کس بخواهد با من مخالفت کند، فلان و فلان میکنم. خب این یک رویهی زمامداری از بالاست که مردم را منقاد و ترسخورده و فرمانبر میپسندد. رویهی دیگر هم مشی و منش مصدق است که راز محبوبیت اوست..