شبِ یَلدا و انقلابِ زمستانی(۱)

در شب یَلدا مردم ایران گرد هم جمع می‌شدند. سفره شب یَلدا، «میَزد» Myazd نام داشت. کنار آن، آتشدان و عطردان، همچنین میوه‌های تر و خشک، و آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork می‌گذاشتند. کشمش، گردو، بادام، قیسی، برگه زردآلو یا برگه گلابی، جوز قند، انجیر، خرما و میوه بخصوص انار و هندوانه و سیب، در سفره روی کرسی می‌چیدند تا شب چله را از سر بگذرانند، اگر برف آمده بود، برف و شیره هم می‌خوردند. دل‌ها خوش بود. همه شعر و ترانه می‌خواندند و با شادی و پایکوبی و گفتگو از پس بلندترین شب سال(یعنی از پس سخت‌ترین مصیبت‌ها) برمی‌آمدند…

گفتگو با هوشنگ ابتهاج “ه. الف. سایه” غزل سرای معاصر / مریم عرفان

ششم اسفند ماه زادروز هوشنگ ابتهاج با تخلص ه.ا. سایه، شاعر بزرگ ایرانی است. به این مناسبت برنامه تماشا گفتگویی بلند با سایه در مورد شعر انجام داده که می‌توانید آن را در یوتیوب تماشا کنید. متن زیر نسخه بلندتر این گفتگوست که پاییز ۱۳۹۶ در شهر کلن انجام شده است….

غم نان اگر بگذارد

شاعران و نویسندگان قرن معاصر از چه پایگاه طبقاتی‌ای برخاسته‌اند؟ آیا غم نان آنها ریشه در تجربه‌ی فقر دارد یا فضای چپ‌گرایانه‌ی حاکم بر این دهه‌ها است که شعرا و نویسندگان را به این سمت سوق می‌دهد؟ آیا روایت فقر یا ثروت در شعر شعرا و آثار نویسندگان از تجربه‌ی زیسته‌ی آنها می‌آید؟