ترم اول سال ۵۵ اعتصاب آرامی شروع شد؛ در اعتراض به غذای سلف سرویس، طرح نظارت بیشتر بر سلف سرویس از طرف دانشجویان، تا حد نظارت بر کیفیت غذا و نحوه هزینه آن. اعتصابی فرا گیر که اکثریت غریب به اتفاق دانشجویان در آن شرکت داشتند. اعتصابی طولانی که اصطلاحاً به “اعتصاب پلکانی” معرف شد. هرروز بعد از نهار مقابل دبیرخانه دانشگاه می نشستیم، مسائل خود را طرح می کردیم. هر روز نیز بر دامنه خواسته های صنفی خود می افزودیم. اعتصاب به اندازه ای فرا گیر بود که دکتر فرهادی رئیس دانشگاه، با آن پبپ معروف و ید و بیضا، مجبور میشد هر روز با نماینده های دانشجویان دیدار کند. خبری از گارد نبود و عملاً داشت خط صنفی کارها و سیاسی کارهای دانشگاه پیش می رفت، و مورد تائید دانشجو ها قرار می گرفت….
چندیست که فیلم “پدیدهی بادر ماینهوف” بر پردهی بزرگترین سینماهای اروپا و جهان نمایش داده میشود. فیلم پر خرج و خوشساختیست با بازیگری و کارگردانی درخشان. فیلمشناسان آن را میستایند و برای جایزهی اسکار نامزدش کردهاند. اما در عرصهی اجتماعی اروپا، و بهویژه در آلمان این فیلم طوفانی از بحث میان موافقان و مخالفان برانگیخته