خاطرات مبارزه و زندان حبیب الله کریمیان/ عضو کانون

حبیب الله کریمیان متولد ۱۳۳۲ و دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی است. وی قبل از انقلاب در خارج از کشور دانشجو بود ولی جزو دانشجویانی بود که نسبت به سرنوشت کشورش بی تفاوت نبود به همین دلیل در س ومشق را در کانادا رها کرد و به مبارزه روی آورد. از چه زمانی وارد

سرنوشت متفاوت شکنجه گران ساواک بعد از انقلاب

فریدون توانگری معروف به آرش، بهمن نادری پور معروف به تهرانی، منوچهر وظیفه خواه معروف به دکتر منوچهری، محمد علی شعبانی، معروف به دکتر حسینی و علی اکبر دهقانی از جمله شکنجه گران معروف ساواک بودند؛ اما سرنوشت همه آنها یکسان نبود.شکنجه گری که خاطراتش را می نویسد. از میان بازجویان ساواک به تازگی یک

زندگی، مبارزه و زندان به روایت دکتر فضل‌الله صلواتی  ( ۱ ) /  گفتگو: ناصر غضنفری
وقتی مجاهدین خلق اعلام قیام مسلحانه کرد، میثمی هم توسط اسدالله لاجوردی بازداشت شد. من نماینده مجلس بودم و به سرعت پیش حجه الاسلام هاشمی رفسنجانی رییس وقت مجلس رفتم و موضوع را مطرح کردم. آن موقع مهندس میثمی برای مقابله با سازمان مجاهدین خلق مسعود رجوی گروهی را به نام’ نهضت مجاهدین’ تاسیس کرده بود. آقای هاشمی گفت: به من گفته اند میثمی تعدادی اسلحه مخفی کرده است و نمی خواهد آنرا تحویل دهد. شما برای ملاقات با ایشان به زندان اوین بروید و از قول من بگویید اگر برای حفظ جان خود و هم گروههایش اسلحه می خواهد ما از سپاه پاسداران هر تعداد اسلحه نیاز داشته باشد به او می دهیم. اما اسلحه های غیرقانونی اش را تحویل دهد. البته موضوع واقعیت داشت. چون مسعود رجوی؛ میثمی و دوستان او را متهم به خیانت به سازمان و تهدید به ترور کرده بود او مسلح مانده بود. من به اوین رفتم و پیام هاشمی را رساندم. در نهایت میثمی چند هفت تیر که از دوران مبارزه چریکی شان با پهلوی دوم نگه شان داشته را تحویل داد. ما هم بیدرنگ از آنطرف به دادستانی فشار آوردیم که منجر به آزادی اش شد.
ندامت نامه نویسی و گروه سپاس در دوران پهلوی/ ۶ – روایت های دیگر( بهزاد نبوی، مهدی ملک‌الکتاب،آیت الله منتظری و…)
درباره شکل گیری جشن سپاس هم این که آن آقایان (شرکت کننده در جشن) هم با ما مشورت کنند که برویم یا نه ! نه این نبود ما هم فهمیدیم که از آقایان دعوت کردند و بردند و آنجا برنامه انجام شد ، اما این که بگویید آنها بی اطلاع بودند ، نه ! خب ما هم بی اطلاع بودیم ، پس چرا به ما نگفتند که بیایید آنجا ؟!
رؤسای زندان قصر: [مُحرّری، زمانی، یحیائی] در دوره پهلوی/ احمد خمجانی فراهانی عضو کانون
سرگرد بیژن یحیائی، رئیس زندان سیاسی قصر و شکنجه­ گر معروف زندان­های سیاسی بود. او بزرگترین دُژخیم زندان قصر بوده که تنها از آزار و اذیت و شکنجه دادن به زندانیان سیاسی لذت می­برد. نمونه­ های شکنجه­ اش در زندان بدین صورت بود.

آویزان کردن زندانیان از بالای نرده و آنهم بصورت وارونه، یعنی پاها بالا و سر به پائین برای مدت دراز، سرپا [نگه] داشتن رو به دیوار برای مدت دو یا سه روز آنهم شبانه ­روزی و یا احیاناً گرسنگی، با کف پا و کفش لگد بر دهان و صورت گذاشتن و فشار دادن پا و به فلک بستن و زدن، زدن با باتون و لخت کردن زندانیان برای خاطر نماز خواندن در صبح و شب و یا پخش کردن خرما در روزهای وفات امامان و پیغمبر [!!]، شیشه ی شکسته را در بدن زندانیان کردن و اعمال منافی عفت با جوانان مبارز و ....