“مادر” ماکسیم گورکی  وداستان من / ایرج شریعت

باوجود آنکه چندین جزوه امنیتی خوانده وتجربیات دیگران راشنیده بودم واز رادیو انقلابیون وسپس رادیو سروش ومیهن پرستان تجربه وخاطره مجاهدین وچریکهای فدائی را گوش کرده بودم ،اما مرتکب چنین خطائی شده ام.دومین خطای من آن بودکه به خواهرم گفتم برو منزل زهراخانوم وکتاب “مادر”را از داخل کتابها بردار وبیا .چون رفتن من به منزل

روایت های ایرج شریعت از زندان شاه

قرنطینه یک بنددرزندان عمومی قصر بعنوان قرنطینه، برای زندانیان سیاسی اختصاص داده بودندکه پس ازیک درگیری باپلیس تصمیم گرفتند قرنطینه رابه زندان ضدامنیتی شماره ۱ زندان قصر منتقل سازند(داستان این درگیری راشاید درموقع دیگرشرح بدهم)همگی مارابه بند۲و۳منتقل کردند.بند۲و۳درسمت شرقی حیاط بصورت دوطبقه برروی هم قرارداشت.نخست کناردیوارمارابه صف کرده وکلیه لباس هارارابالباس تازه زندان تعویض کردیم.وسپس

خاطرات زندان محمدرضا منصوری/ جدایی  از سازمان مجاهدین

دکتر محمدرضا منصوری در سال ۱۳۳۰ش در تهران و در خانواده  مذهبی متولد شد، پدرش ساعت فروشی داشت و بعد از انقلاب، بیشتر در کارهای تعاونی و خیریه فعالیت می کرد. برادرانش از مبارزان و زندانیان سیاسی دوره پهلوی دوم بودند. او در سال ۱۳۴۸ از دبیرستان علوی فارغ التحصیل شد و در سال ۱۳۴۹

شکنجه، بازجویی و دادگاه نظامی به روایت عبدالحسین طوطیایی

           عبدالحسین طوطیایى در سال ۱۳۳۰ درکرمانشاه متولد شد. پس از پایان تحصیلات متوسطه در دانشکده کشاورزى دانشگاه تهران پذیرفته شد و حرکت فعال خود را در جنبش دانشجویى با گرایش‏هاى مذهبى آغاز کرد. او از جمله دانشجویان مبارزى بود که تظاهرات دانشجویان دانشکده کشاورزى را از سال‏هاى ۱۳۵۱ به بعد سازماندهى مى‏ کرد. او در

خاطرات مبارزه و زندان محمد غلامعلی شهرستانکی

محمد غلامعلی شهرستانکی کارگر نجاری بود که به مبارزه پیوست و چند سال عمر خود را در زندان سپریکرد. او متولد تهران ( میدان خراسان) است، اما والدینش سمنانی هستند. محمد شهرستانکی پس از آزادی اززندان در سال ۵۷ به زادگاه پدرش در سمنان می رود و در آنجا نخستین تظاهرات خیابانی را سامان می

ندامت نامه نویسی و جشن سپاس در دوره پهلوی/ ۷ – روایت مهدی عبایی خراسانی
عده ای از مذهبی ها هم به این فکر افتادند که باید از زندان بیرون رفت و در میان خانواده ها تبلیغ کرد تا از پیوستن فرزندان خود به این گروههای انقلابی مارکسیست جلوگیری کنند. حتی تفکر حجتیه ای هم قوت گرفت و احیا شد. مانند انجمن حجتیه می گفتند ما باید برویم با مارکسیست ها مبارزه کنیم نه شاه. جوان ها در خانه بنشینند و با رژیم مبارزه نکنند بهتر است تا این که برای مبارزه تن به ایدئولوژی مارکسیست دهند. به این دلیل عده ای درخواست خلاصی از زندان کردند.
خاطرات مبارزه و زندان حبیب الله کریمیان/ عضو کانون

حبیب الله کریمیان متولد ۱۳۳۲ و دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی است. وی قبل از انقلاب در خارج از کشور دانشجو بود ولی جزو دانشجویانی بود که نسبت به سرنوشت کشورش بی تفاوت نبود به همین دلیل در س ومشق را در کانادا رها کرد و به مبارزه روی آورد. از چه زمانی وارد

زندگی، مبارزه و زندان به روایت دکتر فضل‌الله صلواتی  ( ۱ ) /  گفتگو: ناصر غضنفری
وقتی مجاهدین خلق اعلام قیام مسلحانه کرد، میثمی هم توسط اسدالله لاجوردی بازداشت شد. من نماینده مجلس بودم و به سرعت پیش حجه الاسلام هاشمی رفسنجانی رییس وقت مجلس رفتم و موضوع را مطرح کردم. آن موقع مهندس میثمی برای مقابله با سازمان مجاهدین خلق مسعود رجوی گروهی را به نام’ نهضت مجاهدین’ تاسیس کرده بود. آقای هاشمی گفت: به من گفته اند میثمی تعدادی اسلحه مخفی کرده است و نمی خواهد آنرا تحویل دهد. شما برای ملاقات با ایشان به زندان اوین بروید و از قول من بگویید اگر برای حفظ جان خود و هم گروههایش اسلحه می خواهد ما از سپاه پاسداران هر تعداد اسلحه نیاز داشته باشد به او می دهیم. اما اسلحه های غیرقانونی اش را تحویل دهد. البته موضوع واقعیت داشت. چون مسعود رجوی؛ میثمی و دوستان او را متهم به خیانت به سازمان و تهدید به ترور کرده بود او مسلح مانده بود. من به اوین رفتم و پیام هاشمی را رساندم. در نهایت میثمی چند هفت تیر که از دوران مبارزه چریکی شان با پهلوی دوم نگه شان داشته را تحویل داد. ما هم بیدرنگ از آنطرف به دادستانی فشار آوردیم که منجر به آزادی اش شد.
ندامت نامه نویسی و گروه سپاس در دوران پهلوی/ ۶ – روایت های دیگر( بهزاد نبوی، مهدی ملک‌الکتاب،آیت الله منتظری و…)
درباره شکل گیری جشن سپاس هم این که آن آقایان (شرکت کننده در جشن) هم با ما مشورت کنند که برویم یا نه ! نه این نبود ما هم فهمیدیم که از آقایان دعوت کردند و بردند و آنجا برنامه انجام شد ، اما این که بگویید آنها بی اطلاع بودند ، نه ! خب ما هم بی اطلاع بودیم ، پس چرا به ما نگفتند که بیایید آنجا ؟!