آن خِشت بُوَد که پُر توان زد/خاطراتِ مشترکِ “پرویز ثابتی” و “عرفان قانعی‌فرد”!/ رضا علامه زاده

به اشکال مختلف نام کسانی که گرایشات ملی داشتند و کم یا زیاد در میان مردم همچنان حرمت دارند برده می‌شود و به هر کدام برچسبی زده می‌شود، نه تنها از سوی ثابتی که ابدا عجیب نیست، که از سوی قانعی فرد. این تکه‌های کوتاه شده از گفتگوی آنان را که به اعتصاب آموزگاران و کشته شدن دکتر خانعلی مربوط است بخوانید تا ببینید چرا این کتاب را خاطرات مشترک این دو نفر نامیده‌ام…

خاطرات مبارزه و زندان اصلان شاملو/ عضو کانون

آن زمان مرحوم استوار ساقی رئیس زندان قز ل قلعه بود و مرد خوبی بود. او به من قوت قلب می داد و می گفت نترس اینها چیزی نیست. ساقی ترک زبان بود و وقتی پس از انقلاب محاکمه می شد آقای علی حجتی کرمانی و عده دیگر از مبارزان رفتند و شهادت دادند که ایشان در زندان آدم خوبی بوده و هوای زندانیان را هم داشته است. به همین دلیل وی به چهار سال زندان محکوم شد…

اردوگاه مرگ راونسبروک؛ چگونه زنان معمولی شکنجه‌گران نازی شدند/ دمین مک گینس

“استخدام زنان سالم کارگر، بین ۲۰ تا ۴۰ سال برای کار در پایگاه نظامی” یک آگهی کار از روزنامه آلمانی در سال ۱۹۴۴. حقوق خوب و رفت‌و‌آمد، اقامت و پوشاک رایگان تضمین ‌شده بود. فقط اشاره‌ای نشده بود که منظور از پوشاک، یونیفورم سربازان اس‌اس است و “پایگاه نظامی” همان اردوگاه کار اجباری زنان راونسبروک.

گفتگو با هوشنگ ابتهاج “ه. الف. سایه” غزل سرای معاصر / مریم عرفان

ششم اسفند ماه زادروز هوشنگ ابتهاج با تخلص ه.ا. سایه، شاعر بزرگ ایرانی است. به این مناسبت برنامه تماشا گفتگویی بلند با سایه در مورد شعر انجام داده که می‌توانید آن را در یوتیوب تماشا کنید. متن زیر نسخه بلندتر این گفتگوست که پاییز ۱۳۹۶ در شهر کلن انجام شده است….

پنجاه سال!/ نقی حمیدیان

ما پیر شدیم و از هر لحاظ خسته و فرسوده.

گرد سفید بر سر و صورت مان نشسته.

اما آرمان های مان، جوان مانده است و جز این دیگر هویتی برای من معنا ندارد.

با هر تصوری که از آرزوهای انسانی مان داشته باشیم خواه یکسان، خواه متفاوت، اما هم چنان جوان است و گرمابخش موجودیت و هویت ما….

گفتگویی که در سالهای سیاه اتفاق افتاد

گفت‌وگوکنندگان: اسماعیل خوئی، خسرو گلسرخی، غلامحسین نصیری‌پور
این گفت‌و‌گو بی‌کم و کاست، با امانت کامل از روی نوار پیاده شده که پس و پیش بودن گفت‌وگو و تکرار بعضی جمله‌ها و نقص آن‌ها به این سبب است.

بخشی از نوار پنجم
زمان گفت‌و‌گو: ۱۳۵۱

حکایت سنگ مزار خسرو گلسرخی،عملیات شبانه در قطعه ۳۳ بهشت ‌زهرا/ کاوه گوهرین

نگاهم بر خاک بود. فضای مزارستان مرا پرتاب کرد به سال‌هایی دور‌تر که به همراه دوست از دست رفته‌ام «جلال فرشی احمدی»، در دل تاریکی شب بهشت ‌زهرا، برای تعویض سنگ مزار زنده‌نام «خسرو گلسرخی» رفته بودیم و من اینک آن را گزارش می‌کنم تا تو بدانی….

دکترغلامعباس توسلی در متن تاریخ/  افسانه توسلی

از وقایع دوران دانشجویی دانشسرای عالی، دکتر توسلی همواره از اعتراض به کنسرسیوم که با اخراج
استاد دانشگاه تهران از جمله دکتر سحابی، مهندس بازرگان و دکتر قریب و تاسیس شرکت «یاد »همراه بود یاد می کرد. استقلال دانشگاه تهران در آن زمان به حدی بود که وقتی وزیر از دکتر سیاسی درخواست کرد که به وزارتخانه برود و در مورد این اعتراض توضیح دهد دکتر سیاسی امتناع کرد و گفت این وزیراست که باید به دانشگاه تهران بیاید….

راه نجات کشور: امید در داخل و تعامل با دنیا/ گفتگو با محسن صفایی فراهانی

دو مشکل اساسی داریم. اول تخصص در حکمرانی است که در دنیای امروز از پیچیده‌ترین تخصص‌هاست. کسانی را نیاز داریم که ساختار قدرت جهانی را به‌درستی بشناسند و سیاست‌های اداره کشور را بر‌اساس آن شناخت تنظیم کنند و دوم انتخاب سیاست توسعه است که در جهت تعامل با دنیا نیست که باید به پیامدهایش فکر می‌کردند. به نظر من اعمال این سیاست یک‌بعدی بوده و برای جلوگیری از پیامدهای آن، مطلقا چاره‌اندیشی نشده است. معلوم است وقتی تداوم سیاست‌ها برای حضور در منطقه، نه به روش حضور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که مؤثرترین روش نفوذ در دیگر کشورهاست که به روش تقابل انتخاب شد، مسلم است این روش تهدیدهای غرب و عوامل منطقه‌ای آنها را به دنبال دارد و شرایط موجود پیش می‌آید…..

دوران مبارزه و زندان در گفتگو با محمدرضا علی حسینی دبیر کل کانون/ علی شاملو

آقای طالبیان در نهاوند گروه ابوذر را راه انداختند و نوجوانان و جوانان حول محور ایشان جمع شدند. در آنجا یک جو سیاسی ایجاد شده بود. در تهران هم آن‌موقع مبارزه مسلحانه شکل گرفته بود. از طرف دیگر، بحث‌های دکتر شریعتی در جامعه جوان و دانشگاهی خیلی داغ شده بود؛ به‌خصوص سخنرانی او درباره شخصیت ابوذر غفاری و….